عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 21 آذر 1395
بازدید : 728
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : یک شنبه 21 آذر 1395
بازدید : 525
نویسنده : آوا فتوحی
تاریخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393
بازدید : 500
نویسنده : آوا فتوحی
  • آیا ردیف شما عین و روایت نعل به نعل ردیفی بوده است که استاد مهرتاش تدریس می‌کرده است و یا اینکه این ردیف روایتی از ردیف مهرتاش است؟

من تمام آنچه (نزدیک به ۹۹درصد) که استاد گفته است را در این ردیف‌ها لحاظ کرده‌ام؛ البته این به معنای این نیست که در آن دخل و تصرف نکرده‌ام. چرا که هرآنچه که من یاد گرفته‌ام - به جز ردیف‌های ابتدایی آن- به صورت ذهنی بوده است و قاعدتا بعد از گذشت ۳۱ سال نمی‌توانم ادعا داشته باشم که هرآنچه که در ردیف مهرتاش ارائه داده‌ام صددرصد مطابق با گفته‌های استادم است. یعنی اینکه این ردیف نعل به نعل نیست.
 از طرف دیگر باید این نکته را درج کنند که من ۲۰ سال شاگرد یک استاد (مهرتاش) بوده‌ام و نزد استاد دیگری برای یادگیری نرفته‌ام. به همین دلیل می‌توانم ادعا کنم حتی این تراوشات ذهنی‌ام نیز برگرفته از ردیف مهرتاش باشد.

من در حال حاضر می‌توانم از نوع ملودی یک آهنگ و بدون اینکه اسم آهنگساز را بدانم، بفهمم که این قطعه متعلق به استادم هست یا نه! جالب اینکه چندی پیش قطعه‌ای با عنوان «از تو بگذشتم و بگذشتم با دگران» در رادیو اجرا شد که مجری اعلام کرد که این قطعه مربوط به فرامرز پایور است. من به رادیو زنگ زدم و گفتم که این قطعه مربوط به مهرتاش است و آن‌ها ادعای من را رد کردند. بعد از اصرارهای فراوان من، آن‌ها سراغ جعبه آلبوم رفتند و متوجه شدند که آهنگ متعلق به مهرتاش است.

  • آقای منتشری با توجه به اینکه گفتید ردیف شما ردیف نعل به نعل نیست؛ آیا شخص دیگری هم می‌تواند روایتی از ردیف‌های مهرتاش را دوباره منتشر کند؟

- اگر کسی پیدا شود که خوب بخواند و درست بخواند من که به نوبه خودم خوشحال می‌شوم اما آن شخص باید در حد و اندازه من باشد! و این‌که باید بدانیم آن شخص چند سال نزد استاد مهرتاش درس فرا گرفته است. با توجه به اینکه کلاس‌های آقای مهرتاش رایگان بوده است آیا با یک دوره شش‌ماهه یا دوساله می‌توان ردیف منتشر کرد؟؟ البته اگر این اشخاص هنرمندانی چون محمدرضاشجریان، عبدالوهاب شهیدی و یا جمال وفایی باشند اصلا مشکلی نیست. کمااینکه زمانی که می‌خواستم این کار را منتشر کنم و با آقای شجریان مشورت کردم، وی گفت اگر شما این کار را نمی‌کردید این‌ها هم از بین می‌رفت.

 از طرف دیگر ردیف‌خوانی یک قابلیت می‌خواهد. یعنی اینکه ردیف‌خوان هم باید آوازه‌خوان باشد و هم باید ردیف بداند. کسی که می‌خواهد ردیف‌های مهرتاش را بخواند باید آواز شش دانگ داشته باشد و اینکه ردیف‌ها را هم به طور کامل بداند؛ چرا که جنس تحریرهای مهرتاش را هر آوازه‌خوانی نمی‌تواند اجرا کند.
 همچنین اگر کسی می‌خواهد ردیف مهرتاش را دوباره منتشر کند باید بدانیم که در وهله اول وی چند سال پیش استاد رفته و چند سال پیش اساتید دیگر!

  • اغلب شاگردهای مهرتاش اعتقاد دارند که دستگاه راست‌پنجگاه و نوا که شما هم‌اکنون آن را در ردیف ارائه داده‌اید در ردیف‌های مهرتاش موجود نیست و اینکه‌اصلا استاد مهرتاش اعتقادی به این دو دستگاه نداشتند!


- من ۲۰ سال نزد استاد مهرتاش بودم و باید بگویم ردیف‌های پیشرفته وی را سه‌بار با سه شعر مختلف دوره کردم. من دستگاه راست‌پنجگاه و نوا را از خود استاد یاد گرفتم و به آن هیچ چیز جدیدی اضافه نکردم. این نکته را هم باید اضافه کنم که استاد مهرتاش در محافل مختلف این دو دستگاه را در قالب گوشه‌های پراکنده می‌خوانده و من آن را به صورت ذهنی ثبت کرده‌ام.

 با این حال استاد اعتقاد داشتند که دستگاه نوا و راست‌پنجگاه گزیده‌ای از دستگاه‌های دیگر است و لازم نمی‌دید که آن‌را به هنرجویان مبتدی یاد بدهد.

دستگاه راست‌پنجگاه شامل چهار یا پنج گوشه اصلی نظیر درآمد، پروانه، روح‌افزا، نیریز و پنجگاه است و دیگر گوشه‌ها نظیر قره چه در دستگاه شور، چکاوک در دستگاه همایون وراک‌ها در دستگاه ماهور وجود دارد. در دستگاه نوا نیز چند گوشه اصلی به نام درآمد، گردانیه، نغمه و نیشابورک داریم که گوشه‌های دیگر مثلا بیات راجع در آواز بیات اصفهان، رهاب در آواز افشاری، عراق در دستگاه ماهور و حسینی در دستگاه شور اجرا می‌شود. خلاصه اینکه‌من تمام این‌گوشه‌ها را که استاد به صورت پراکنده و به طور خصوصی به من درس داده‌اند را جمع‌آوری کرده‌ام و آن را جداگانه در قالب خودش منتشر کردم.
 

  • جامعه باربد دقیقا از چه سالی تاسیس شده است و اینکه با یک نگاه کلی می‌توانیم ارزیابی کنیم که اینجامعه وضعیت ناهمگونی را سپری کرده است؛ به طوری که از یکطرف از دل آن شاگردانی مانند علی نصیریان، ‌عزت‌الله انتظامی بیرون آمده و در حوزه آواز کسانی مانند شما، شجریان، عبدالوهاب شهیدی و یا جواد وفایی به جامعه موسیقی معرفی شده‌اند و از طرف دیگر شاهدیم در همین اصناف کلاس‌های سطح پایین و آواز‌های کاباره‌ای نیز آنجا اجرا می‌شد، دلیل این همه ناهمگونی فرهنگی چیست؟ چرا جامعه موسیقی باربد به این وضعیت کشانده شد؟


- جامعه باربد از سال۱۲۹۸ با همفکری تعدادی از دوستان استاد مهرتاش راه‌اندازی شد و کار آن‌ها به این صورت بود که به صورت ماهیانه از اعضای جامعه باربد حق عضویت گرفته می‌شد و نوازندگان به صورت دوره‌ای در خانه اعضا کنسرت یا تا‌تر برگزار می‌کردند. این روال ادامه داشت تا اینکه در سال۱۳۰۵ جامعه باربد رسمیت پیدا کرد و برای اجرای تئا‌تر و موسیقی سالن اجرا می‌شدکه اولین کنسرت‌ها در سالن سینما همای و یا سالن زرتشتیان برگزار شد. در این سال‌ها تعداد اعضا زیاد شد و قرار شد که این موسیقی و تئا‌تر برای تمام مردم نیز اجرا شود. به همین دلیل استاد ملک احتشام السلطنه را با ماهی ۱۲هزار تومان اجرا کرد و در آنجا چون سن برای اجرا نبود، فقط محلی برای تمرین بود و برای اجرا از سالن‌های دیگری مانند سینما شهرزاد و گراند هتل استفاده می‌شد.

 استاد در سال۱۳۲۲ از اوقاف ملکی اجاره کرد و دیگر تئاتر‌ها آنجا اجرا می‌شد. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۲۶ وضعیت لاله زار بهم خورد و به جای اجرای تئا‌تر گروه‌های رقص از کشورهای عربی و ترکی برای اجرا به ایران می‌آمدند. بعد از آن بود که وضعیت لاله‌زار را که یک زمان به عنوان «مرکز هنر ایران» می‌شناختند بهم خورد و حتی سبک آدم‌هایی که به لاله‌زار رفت‌وآمد می‌کردند تغییر کرد. آن زمان در تئا‌تر تهران و پارس گروه حرکات رقص عربی و ترکی با بلیتی شبی۲۰۰ تومان برروی صحنه می‌رفت. آن زمان مدیر داخلی تئا‌تر تهران داریوش اسدزاده بود.

 در همین راستا جامعه باربد نتوانست هم‌پا با تئا‌تر تهران و پارس جلو برود و با اینکه تئاترهای جامعه باربد ملی بود و وزارت فرهنگ و هنر آن زمان به آن کمک می‌کرد اما دخل و خرجش به هم نمی‌خورد و هزینه‌ها بسیار بالا بود.

این روند تا سال ۱۳۳۵ به صورت کج‌دار و مریض پیش رفت و بعد از آن سالن‌های جامعه باربد اجاره داده شد و این روند تا سال ۱۳۵۷ به‌‌همان و سبک وسیاق ادامه داشت.

 با این حال استاد مهرتاش هر سال شب عید برای پرورشگاه‌های تهران کنسرت و تئاتری برگزار می‌کرد و از دوستانش که توانایی مالی دارند برای کمک به این پرورشگاه‌ها دعوت می‌شدند.

منبع: 

روزنامه آرمان

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , نوازنده , خواننده , کلیپ , وب , سایت , کنسرت , ایران , قرن , خارج , برنامه , گلها , منتشری مهرتاش ,
تاریخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393
بازدید : 460
نویسنده : آوا فتوحی


سيد علي رضا مير علي نقي
سيد علي رضا مير علي نقي ، پژوهشگر تاريخ معاصر و نوازنده سنتور است . دانش آموخته را در محضر استادان تقي بينش ، حسين علي ملاح، و مجيد كياني ، فراگرفت. و از آثار وي مي توان به كتاب « موسيقي نامه وزيري» و مقالات متعدد در دايرة المعارف اسلامي و دايرة المعارف تشيع ،سالنامه موسيقي ايران اشاره كرد.
تولد: 1345/02/08


رهي معيري
رهي معيري شاعر و ترانه سرا وي سابقه كار ادبي از دوران نوجواني و كار در مطبوعات از سال 1310شروع شد. وي عضو شوراي شعر و ترانه در داديو ايران و همكار برنامه‌ي « گل ها» و آشنا به نوازندگي سه تار و پيانو و به خوانندگي و از آثار وي « كاروان» ، «برق غم»، «شب جدايي»، « كيم من»، «آزاده ام» و… ديوان اشعار « آزاده رهي» و « سايه‌ي عمر»‌ و تعدادي مقاله (جدي- طنز) در نشريات مختلف.
وفات: 1347 تولد: 1288/02/1 


محمد تقي بهار(ملك الشعرا)
بهار، اديب و شاعر و رجل سياسي و سراينده‌‌ي كلام ترانه هايي از استادان موسيقي ايران : زمن نگارم ، عروس گل، مرغ سحر، به دل جز غم آن قمر ندارم…
وفات: 1330/02/12 تولد: 1268


سيد محمد كاظم موسوي
محمد موسوي، نوازنده ني و شاگرد محضر حسن كسايي بود.يكي از كارهاي او كار در راديو تهران همراه خوانندگان و نوازندگان است. داراي آثار فراوان در تكنوازي و همنوازي (پيام عاشق، شكر ايزد، تنگستاني و…)مي باشد.
تولد: 1325/02/12


حسن لحني
حسن لحني ( معروف به حسن قصاب لحني) خواننده و رديف دان بود. از آثار باقي مانده از وي مي توان به صفحه هايي در آوازهاي مختلف اشاره كردو داراي قدرت و لحن ويژه در خوانندگي بود.
وفات: 1338/02/15 تولد: 1261  


محمد علي امير جاهد
محمد علي امير جاهد( جاهد)، شاعر و ترانه سرا؛ و آخرين تصنيف ساز بزرگ بعد از شيدا و عارف بود مصدرخدمات مهم اداري و هنري بوده است. مؤسس هنرستان شبانه‌ي موسيقي ملي بود . از آثار به جاي مانده از وي مي توان به تعداد زيادي تصنيف، ضبط در صفحه هاي گرامافون و درج در دو جلد« ديوان امير جاهد» و مدير ناشر «سالنامه‌ي پارس»
وفات: 1356/02/16 تولد: 1272


حسين صبا
حسين صبا نوازنده‌ي سنتور و پيانو شاگرد حبيب سماعي و ابوالحسن صبا ( سنتور)و امانوئل ملك اصلانيان ( پيانو) معلم سنتور در هنرستان عالي موسيقي بود. از آثار به جاي مانده از وي مي توان به تعدادي ضبط هاي خصوصي و يك جلد كتاب خود آموز سنتور اشاره كرد. از شاگردان وي مي توان ارفع اطرايي را نام برد.
وفات: 1339/02/18 تولد: 1303


حسن كامكار
حسن كامكار، نوازنده ويولون ، معلم موسيقي بود. وي از مروجين جدي موسيقي در سنندج بوده است و داراي آثار فراوان منتشر نشده مي باشد. فرزندانش از شاگردان برجسته وي محسوب مي شوند.
وفات: 1370/02/24 تولد: 1302

پرويز مشكاتيان
پرويز مشكاتيان، نوازنده سنتورو نوا ساز بود وي شاگرد پدر و بهره برده از داريوش صفوت بوده است و فارغ التحصيل دانشكده هنر هاي زيبا ( رشته موسيقي) بود و از آثار وي مي توان به بيداد، برآستان جانان ، لاله‌ي بهار ، وطن من ، دستان و…
تولد: 1334/02/24

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , نوازنده , خواننده , کلیپ , وب , سایت , کنسرت , ایران , قرن , خارج , برنامه , گلها , ,
تاریخ : سه شنبه 7 مرداد 1393
بازدید : 501
نویسنده : آوا فتوحی


ابو الحسن صبا
ابو الحسن صبا ، حياث و حيثيت موسيقي ملي ايران ، در عصر جديد با نام و ياد و آثار ابوالحسن صبا پيوند خورده است . هنر مندي بزرگ كه بر آيند منطقي و والاي ترقي خواهي درويش و وزيري بود و مهر او از صفحه‏ي موسيقي ايراني هيچگاه محو نخواهد شد.
وفات: 1336 تولد: 1281/01/25
 


سليمان سياح سپانلو
سليمان سياح سپانلو نوازنده‏ي تار شاگرد مدرسه عالي موسيقي ،وزيري اولين وقف كننده‏ي دارايي شخصي براي موسيقي و موسيقي دانان ايراني .
وفات: 1340/01/25 تولد: 1277 


شاملو كاربند ( شاملو كيا)
شاملو كاربند نوازنده و معلم ويولون و هنررادر هنرستان عالي موسيقي آموخت و بهره برده از علي تجويدي( در موسيقي ايران) و استادان ارمني (در ويولون كلاسيك) وي سابقه طولاني كار در اركسترهاي راديو و تلويزيون و ساخت آهنگهاي مختلف دارد. از آثار وي مي توان به آلبوم نوار هاي « آموزش ويولون و كمانچه» (كتابهاي هنرستان) «رديف ويولون استاد ابو الحسن صبا » و« چهارمضراب» و كتابهاي « قطعات و چهار مضراب ها» « رديف و گوشه هاي موسيقي ايراني » (تنظيم ويولون)
تولد: 1312/02/01

محمود محمودي خوانساري
محمود محمودي خوانساري ، در موسيقي خود آموخته بود ولي درست خواندن و درست ماندن را با يك عمر رياضت از هنر مندان بزرگ آموخته بود و صدايش حالي و سوزي داشت كه تا كنون كمتر نظيزش ديده شده است . از او آثار متعددي در نوار ضبط شده كه اكثراً آواز هستند و با ساز و هنرمندان معاصر او همراه اند.
وفات: 1366/02/02 تولد: 1313


محمد جليل عندليبي
محمد جليل عندليبي آهنگساز و نوازنده سنتور و فارغ التحصيل رشته‏ي موسيقي از دانشكده هنر هاي زيبا(تهران) سابقه‏ي طولاني در ساخت و اجراي آثار متعددو تدريس موسيقي و داراي قريحه‏ي ويژه در نواسازي و تنظيم براي اجراي گروهي و از آثار او مي توان امان از جدايي(با صداي عليرضا افتخاري) هي گل( با صداي بهروز توكلي) .
تولد: 1333/02/03


بهمن هيربد
بهمن هيربد مدير و مؤسس مجله‏ي « موزيك ايراني» (اولين نشريه تخصصي دائم النتشار موسيقي در ايران مستقل از بودجه دولت ) داراي سابقه نوازندگي ويولون نزد ابوالحسن صبا وي انتشارات دورهاي 12 ساله اي دارد همراه با عبد الحميد اشراق، علي محمد رشيدي، ساسان سپنتا و با همكاري تعدادي از نويسندگان و موسيقي دانان و از آثار او مي توان به دوره‏ي بيست ساله‏ي مجله‌ي « موزيك ايراني»‌كتابچه‌ي «تئوري موسيقي» ، « خود آموز آكاردئون» و چند جزوه ترانه هاي روز.
وفات: 1353/02/03 تولد: 1293

 
امين الله رشيدي
امين الله رشيدي خواننده، هنر آموخته در دوره شبانه‌ي هنرستان عالي موسيقي نزد موسي معروفي (تارنوازي) مهدي فروغ (آواز) و همكاري با راديو از اواخر دهه‌ي 1320 تا اواسط 1340 و كار با اركستر علي محمد خادم ميثاق و اركستر هاي ديگر وي آشنا به نوازندگي تار و سازنده‌ي ملودي هاي بسيار(اجراشده و اجرا نشده) اثر منتشر شده : عطر گيسو
تولد: 1304/02/04


اسماعيل مهرتاش
اسماعيل مهرتاش نوازنده‏ي تار، نواساز و معلم موسيقي هنر آموخته را نزد درويش خان مؤسس جامعه‏ي باربد،‌نويسنده و مجري نمايشهاي تاريخي - موزيكال و برنامه هاي تلويزيوني و تدريس موسيقي و آواز در جامعه‏ي باربد و ازآثار وي مي توان به ترانه هاي « خسروحسن» ،« چه خوش صيد دلم كردي» و… ( ضبط در صفحه هاي گرامافون ، با اركستر جامعه‌ي باربد و صداي ملوك ضرابي كاشاني)
وفات: 1359/02/06 تولد: 1285

 


داريوش سالاري
داريوش سالاري سازنده سازهاي ايراني و هندي و تخصص در ساختن سنتورهاي مختلف ،‌ دانش آموخته در دانشگاه اسلامي هندوستان و نوازنده سيتار، سنتور و آشنا كامل به موسيقي كلاسيك هندي و موسيقي اسيل ايراني سازنده سنتورهايي براي استفاده متنوع و داراي تصرفها و ابداع هايي در ساخت آن و از آثار آن مي توان به كتاب هاي « هزار و يك پرسش و پاسخ درباره‌ي سنتور» و« مجموعه مقالات»اشاره كرد.
تولد: 1329/02/06


تورج نگهبان
تورج نگهبان شاعر و ترانه سرا ايراني وي آغاز ترانه سرايي را از سال 1327 به بعد آغاز كرد وي داراي آثار فراوان براي چهار نسل از خوانندگان (ملوك ضرابي ، بنان ، محمودي خوانساري و بهزاد) در فرم هاي سنتي و غير سنتي ،‌وي پايه گذار ترانه سازي در موسيقي پاپ ايراني است و از آثار وي مي توان به عشق سوزان ، تصويري از خيال ، وقتي كه به ياد توام اشاره كرد.
تولد: 1311/02/07



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , سنتی , کلاسیک , آواز , گوشه , ردیف , ایرانی , خواننده , نوازنده , تورج نگهبان , امینالله رشیدی , خوانساری , عندلیبی , صبا , سپانلو , ,
تاریخ : سه شنبه 7 مرداد 1393
بازدید : 454
نویسنده : آوا فتوحی

 

گفت‌و‌گو با محمد منتشری، خواننده:

فقط بزرگان آواز می‌توانندردیف مهرتاش را بخوانند!

آمن خادمی: محمد منتشری با اینکه در مرز ۷۰ سالگی به سر می‌برد اما صدایش هنوز در اوج است و خوب می‌خواند. شفاف صحبت می‌کند و برای پاسخ به پرسش‌هایم حاشیه چینی نمی‌کند. هنوز از نام بردن صریح اسم استادش واهمه دارد و مهرتاش را «آقا» صدا می‌کند. منتشری با اینکه اصالتا لنگرودی است اما لهجه‌اش کاملا تغییر کرده و به وقول قدیمی‌ها آواز بیات تهرونی می‌خواند که بسیار سر‌تر از همطرازان تهرانی خودش است.

این هنرمند در جامعه هنری باربد هنر آموخته است و همزمان با اینکه دپیلم تئا‌تر دارد اما به موسیقی گرایش پیدا کرد؛ دلیل آن هم این وبد که استاد مهرتاش در کلاس‌های تئا‌تر از موسیقی ایرانی هم می‌گفتند. از منتشری تاکنون مجموعه چهارشنبه سوری و هفت سین منتشر شده است که به اعتقاد خودش این مراسم جزو میراث فرهنگی ماست و باید آن‌ها را به هر نحوی حفظ کرد. بسیاری اعتقاد دارند که خواندن در تابلو موزیکال‌های روحوضی درشان منتشری نبوده است اما خودش می‌گوید من خوانندن آن تابلو موزیکال‌ها را بیشتر از ردیف دوست دارم؛ چرا که زبان مردم است و می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. می‌گوید آوازهای الان همه فتوکپی هستند و در سی سال اخیر هیچ اثری خوبی که بتواند در میان مردم گل کند و جای خود را در خاطره‌ها باز کند، منتشر نشده است و مقصر آن وسایل ارتباط جمعی و متولیان فرهنگی می‌داند.

به تازگی ردیف‌های اسماعیل خان مهرتاش با صدای وی منتشر شده است که بحث‌های مختلفی را به همراه داشته است. نظیر اینکه وی در این ردیف‌ها دخل و تصرف کرده است و بعضی از دستگاه‌ها چون نوا و راست پنجگاه که مهرتاش اصلا اعتقادی به وجود آن‌ها نداشت را به مجموعه ردیف‌های مهرتاش اضافه کرده است اما وی اذعان دارد که همه آنچه در ردیفش منتشر کرده است را استاد مهرتاش گفته است؛ البته وی این نکته را هم توضیح می‌دهد که به دلیل حشر و نشر ۲۰ ساله‌ای که با مهرتاش داشته است وی بسیاری از گوشه‌ها را در سفر‌ها و دور هم نشینی‌ها به وی می‌گفته است. با محمد منتشری گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید:

  • شما به تازگی ردیف‌های استاد مهرتاش را بعد از ۳۰ ‌سال منتشر کردید. دلیل این همه وقفه چیست؟ چرا قبلا به فکر نیفتادید؟

-    من به دلیل مشغله کاری (کارمند بانک) بعد از فوت استادم از صحنه موسیقی فاصله گرفتم. تا اینکه از طرف مهدی کلهر (رئیس تولید موسیقی صداوسیما) دعوت به کار شدم. همزمان که از بانک بازنشسته شدم به همراه محمد رحمانی یک گروه تشکیل دادیم و در

موسیقی صداوسیما) دعوت به کار شدم. همزمان که از بانک بازنشسته شدم به همراه محمد رحمانی یک گروه تشکیل دادیم و در سال۱۳۷۲ در مجموعه آزادی کنسرت برگزار کردیم که بعد‌ها این کنسرت در غالب یک کاست به نام «شورآفرین» منتشر شد؛ همچنین در این کنسرت عبدالوهاب شهیدی، مرحوم همایونپور و مرحوم دلکش هم حضور داشتند و نتیجه اینکه این کار برای من تولدی دوباره در موسیقی بود.

در آن زمان در تلویزیون اوضاع موسیقی هم خوب شده بود و من بعضی از کارهای رادیو و تلویزیون را مانند مناجات خواجه عبدالله انصاری با ساز شهریار فریوسفی اجرا می‌کردم. همچنین بین سال‌های ۷۶-۷۴ در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» تدریس می‌کردم و برای آمادگی شروع به مرور ردیف‌ها کردم تا اینکه در سال۷۶ مهدی کلهر رفت و علی معلم به جای آن آمد و آن زمان بود که به دستور علی معلم در مرکز حفظ اشاعه بسته شد و تبدیل به حفظ و پژوهش موسیقی شد.

ناگفته نماند در آن سال‌ها هم از طرف مجید کیانی دعوت به کار شدم اما دیدم که آنجا دیگر نمی‌شود کار کرد و فقط محلی شده است برای حرف‌زدن و بس! در نتیجه بعضی از شاگردانم که در مرکز حفظ و اشاعه بودند با من به خانه آمدند و به مرور تمام ردیف‌های که استادم مهرتاش به من یاد داده بود در ذهنم مرور و استاندارد شد.
این روند تا سال۸۵ ادامه داشت. در همین راستا تصمیم گرفتم برای این‌که دوباره این ردیف‌ها فراموش نشود آن را ضبط کنم، نتیجه این شد که از سال۸۵ کار ضبط ردیف‌ها را آغاز کردم.

  • چرا این ردیف‌ها را خود استاد مهرتاش منتشر نکرد و اینکه چرا شما آن‌ها را بعد از مرگ وی عرضه کردید؟

- البته علاوه بر این ردیف بسیاری از تصانیف وی مانده است که می‌خواهم آنرا منتشر کنم. تفکر استاد مهرتاش این بود که این‌ها ضبط و ثبت نمی‌خواهد و همین‌که وی آن‌ها را به هنرجویان درس می‌داد، کافی بود و معنی‌اش یعنی ضبط آثار!

 اما در باره اینکه چرا این ردیف‌ها در زمان استاد منتشر نکرده‌ام، باید بگویم آن‌زمان خود استاد بود و من نمی‌توانستم کاری بکنم؛ البته ما موضوع ضبط و انتشار ردیف‌ها را بار‌ها و بار‌ها به وی می‌گفتیم اما وی همیشه در جواب می‌گفت؛ باشد و آن را به زمان دیگری موکول می‌کرد. تا اینکه انقلاب شد، جامعه باربد را سوزاندن و روحیه استاد از بین رفت و کلا موسیقی تعطیل شد.

  • شما اشاره می‌کنید که «جامعه باربد» را سوزانده‌اند. براساس چه اسناد و مدارکی این حرف‌ها را می‌زنید؟

-    قبل از این‌که جواب این سوال را بدهم می‌خواستم برایتان یک خاطره تعریف کنم، آن سال‌ها فردی بود که نزدیک جامعه باربد سیگار می‌فروخت و بعد از یک مدت پاسبان‌ها به وی پیله کردند که بساط سیگارفروشیش را جمع کند. سیگار فروش با استاد مهرتاش صحبت کرد، مبنی بر اینکه سیگارفروشی تنها منبع درآمد وی و خانواده‌اش است و از استاد مهرتاش اجازه خواست که بساط سیگارفروشیش را در راهرو جامعه باربد علم کند. این روند تا بیست سال ادامه داشت و آن سیگارفروش از دکه سیگارفروشی خود که در راهرو جامعه باربد بود ارتزاق کرد.

 اما درباره این‌که می‌گویم جامعه باربد را سوزانده‌اند. یادم می‌آید استاد تعریف می‌کرد که به من زنگ زدند و گفتند دارند جامعه را می‌سوزانند. من رفتم و دیدم که‌‌همان سیگارفروش اولین کوکتول مولوتف را به داخل جامعه باربد انداخته است و من که رسیدم رو به من کرد و گفت «مطربی هم شد کار، برو برای خودت یک کار دیگری راه بینداز.» همچنین رضا وهدانی تعریف می‌کرد که آقا (استاد مهرتاش) در خیابان مخبرالدوله راه می‌رفت و با خودش حرف می‌زدو من وی را دیدم و وقتی درباره اینکه چرا جامعه باربد را سوزانده‌اند پرسیدم، گفت: ما تا به الان فکر می‌کردیم خادم به این ملت بودیم اما اکنون به این نتیجه رسیدیم که خائن به این ملت بودیم!

  • از نظر محتوایی تفاوت ردیفی که شما منتشر کرده‌اید با ردیف مکتب اصفهان یا مکتب تهران چیست؟

-استاد مهرتاش اعتقادی به کلمه مکتب نداشت و می‌گفت هر دیاری لهجه خودش را دارد و در آواز هم همین گونه است. این کلمه مکتب بعد از انقلاب مد شد و بهتر از به جای مکتب بگوییم شیوه خواندن!

 مرحوم دوامی و کریمی فرمی از آواز را روایت کردند که اگر آن‌ها روایت نکرده بودند این مستندات راهم نداشتیم.

 ما ردیف سازی زیادی نظیر استاد صبا، معروفی، نی‌داوود و... داریم اما در آواز فقط ردیف مرحوم کریمی و دوامی و رضوی سروستانی (ردیف نور‌علی‌خان برومند) وجود دارد؛ به همین خاطر همه فکر می‌کنند که ردیف آن‌ها وحی منزل است. من در این ردیف سعی کردم نظر استادم را تامین کنم؛ به گونه‌ای که یک آدم مبتدی هم اگر ردیف من را گوش می‌دهد از آن لذت ببرد. من اعتقاد دارم در گام نخست باید جوان ایرانی را به موسیقی ایرانی علاقمند کرد و بعد درباره چند و چون‌هایش صحبت کرد.

درباره مهم‌ترین ویژگی‌های شیوه استاد مهرتاش باید بگویم، تنوع تحریر و سختی اجرای تحریر از دیگر ویژگی‌های شیوه مهرتاش است که متاسفانه هماکنون بسیاری به جای تحریر زدن، شعر می‌خوانند و این روند به موسیقی ما بسیار لطمه زده است.

تحریرهای مطول یکی دیگر از ویژگی‌های شیوه استاد مهرتاش است که هر حنجره‌ای قدرت خواندن آن را ندارد باید اشاره کند و اینکه ردیف مهرتاش ردیف مبتدی‌های نیست.
 
تحریری که ما در موسیقی ایرانی داریم در هیچ جای دنیا نیست و از تحریر بلبل گرفته شده است و همچنین باید بگویم موسیقی ما در مقایسه با دیگر نوع دیگر موسیقی‌ها به طبیعت نزدیک‌تر است.

 همچنین گوشه‌هایی نظیر مثنوی مخمس (پنج مصراعی) در ردیف مهرتاش داریم که در دیگر ردیف‌ها وجود ندارد. به فرض مثال استاد برای شعر «خواهم که محو دیدارت کنم....» یک مثنوی ساخته است که قالب آن را از یک درویش گرفته است. در آواز ابوعطا مثنوی ابوعطا نیز داریم که در آوازهای دیگر نیز نیست.

از دیگر تفاوت‌های شیوه مهرتاش با شیوه‌های دیگر باید اشاره کنم که در ردیف‌های دیگر هفت دستگاه موسیقی و پنج آواز داریم. اما در شیوه مهرتاش هفت دستگاه موسیقی و شش آواز داریم. یعنی استاد «شوشتری و منصوری» را به صورت مجزا خوانده‌اند؛ در صورتی که در ردیف‌های دیگر این‌ها گوشه‌هایی از دستگاه همایون است. همچنین در آواز ابوعطا گوشه‌ای به اسم «یتیمک» و «سارنج» داریم که شاید در ردیف سازی باشد اما در ردیف آوازی نیست.

همچنین ردیف‌های دیگر اساتید مانند ردیف‌های آقای کسایی بر اساس گوشه‌ها سازی است اما در ردیف مهرتاش تمام گوشه‌ها آوازی است و اگر می‌خواستیم در ردیف‌مهرتاش گوشه‌های سازی را- با توجه به اینکه مهرتاش نوازنده تار هم بودند- نیز بگنجانیم، این ردیف بسیار بسیار طولانی می‌شد. از دیگر تفاوت‌های ردیف مهرتاش با دیگر ردیف‌ها باید بگویم که استاد مهرتاش هنرجو را می‌برد سر اصل مطلب و اینکه.

  •  آیا ردیف شما به فرض مثال کامل ‌تر از ردیف‌های موجود نظیر ردیف کسایی، شجریان، طاهرزاده، دوامی و کریمی است؟

من به هیچ وجه همچین ادعای نمی‌توانم داشته بکنم؛ چرا که آن‌ها هم جزو بزرگان ما هستند. درباره ردیف‌های دیگر باید بگویم که به فرض مثال در شیوه طاهرزاده چند آواز بیشتر نیست و همچنین زنده یاد ادیب خوانساری هم تعدادی آواز دارند که در ‌‌نهایت می‌توانیم به آن‌ها ا آوازهای طاهرزاده یا آوازهای ادیب خوانساری بگوییم و نه ردیف طاهر‌زاده یا ادیب خوانسازی!

باید در پاسخ به این سوال بگویم من در حد بضاعتم این ردیف‌ها را ضبط کرده‌ام وقضاوت را به عهده مردم می‌گذارم و اگر کم وکسری هست امیدوارم بزرگان موسیقی مرا ببخشند



:: برچسب‌ها: مهرتاش , منتشری , خواننده , موسیقیدان , نوازنده , آثار , فرهنگی , ,
تاریخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393
بازدید : 555
نویسنده : آوا فتوحی

 

دستگاه ماهور یکی از گسترده*ترین دستگاه*های موسیقی ایرانی است و در ردیف*های گوناگون در حدود ۵۰ گوشه دارد. دستگاه ماهور به علت حالت و ملودی روانی که دارد اغلب به صورت موسیقی شاد در جشن*ها و اعیاد نواخته می*شود. این دستگاه دارای گوشه*های متنوعی است که با مقام*های کاملاً متفاوت در سه بخش بم، میانی و زیر اجرا می*شود. ناگفته نماند تمام گوشه*ها به وسیلهٔ فرود به درآمد رجعت می*کنند.
طبق تعبیر متافیزیکی استاد مجید کیانی درباره ی موسیقی ایرانی ، "ماهور" آغاز روز، آغاز زندگی، شور و جوانی، غرور و توانگری، بی نیازی، سلحشوری و استغنا است. (مقام استغنا در هفت وادی عرفان)
گوشه*ها

  1. درآمد
  2. کرشمه
  3. آواز
  4. مقدمه داد
  5. داد
  6. مجلس افروز
  7. خسروانی
  8. دلکش
  9. خاوران
  10. طرب انگیز
  11. نیشابورک
  12. نصیرخوانی - توسی
  13. چهارپاره - مرادخوانی
  14. فیلی
  15. ماهور صغیر
  16. آذربایجانی
  17. حصار ماهور - ابل
  18. زیرافکن
  19. نیریز
  20. شکسته
  21. عراق
  22. نهیب
  23. محیر
  24. آشورآوند
  25. اصفهانک
  26. حزین
  27. کرشمه
  28. زنگوله
  29. راک هندی
  30. راک کشمیر
  31. راک عبداله
  32. کرشمه راک
  33. سفیر راک
  34. رنگ حربی
  35. رنگ یک چوبه
  36. رنگ شلخو
  37. ساقی نامه
  38. رنگ شهرآشوب




گوشه ها

  1. درآمد: ( نت شاهد آن نت اول گام است یعنی «دو»)
  2. گوشه گشایش(داد): ( نت شاهد آن نت دوم گام است یعنی «ر»)
  3. گوشه شکسته: ( نت شاهد آن نت پنجم گام است یعنی «سل»)
  4. گوشه دلکش: ( نت شاهد آن نت پنجم گام یعنی سل است )
  5. گوشه عراق: ( نت شاهد آن نت هشتم گام یعنی دو است )
  6. گوشه راک: (شاهد و ایست آن نت دو یک اکتاو بالاتر از شاهد و ایست درآمد است)
  7. گوشه فیلی: (شاهد آن فاصله درست پنجم بالاتر از درآمد یعنی «سل» می*باشد و ایست آن می کرن که البته درصورت بازگشت به ماهور ایست آن مطابق با ایست ماهور خواهد بود)


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , سنتی , کلاسیک , آواز , گوشه , ردیف , ایرانی , خواننده , نوازنده , ,
تاریخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393
بازدید : 498
نویسنده : آوا فتوحی

ـ مرحوم عماد رام درست گفته . اصولاً هنرمندان ما دارای دو شخصیت هستند . یکی شخصیت اجتماعی و دیگری شخصیت هنری شان و اکثراً این دو شخصیت با هم متعادل و هماهنگ نیست . ولی مرحوم مهرتاش از هنرمندانی بود که دو شخصیتش با هم هماهنگ بود . بسیار آدم خوش برخورد و نازکدل و بزرگواری بود . حتا می دانم به شاگردانی که وضع مالی شان خوب نبود کمک می کرد . این را البته بعداً متوجه شدم . علاوه بر آن بعدها دست خط هایی از استاد پیدا کردم که نشان می داد به موسسه های خیریه و نوانخانه ها کمک های مالی می کرده است . در ارتباط با استخدام خود من هم ایشان خیلی تلاش کرد که در جایی استخدام بشوم . نمونه ی دیگر در مورد آقای محمد رضا شجریان است . آقای شجریان وقتی از مشهد آمد در یکی از روستاهای مشهد معلم خط و نقاشی بود . هم خودش معلم بود هم خانمش . وقتی آمد تهران از طریق آقای دکتر مهران که آن زمان نایب التولیه ی آستان قدس رضوی بود به استاد معرفی شد . وقتی معرفی نامه اش را آورد، من آنجا بودم . ایشان چند سالی با خود من در کلاس آواز آقای مهرتاش بود و در برنامه هایی که استاد از رادیو تلویزیون و جاهای دیگر می گرفت، قطعاتی اجرا می کرد . اکثر این کارها را من و آقای شجریان و آقای جمال وفایی اجرا می کردیم . یادم هست آقای شجریان گاهی سر تمرینات دیر و زود می آمد . استاد مهرتاش از او پرسید: آقا شما مشکلی دارید ؟ گفت: بله، کار من در اداره ی فرهنگ است و سخت است . استاد گفت: می خواهی کارت را عوض کنی ؟!  گفت : اگر این طور بشود که خیلی عالی است .

آن زمان مرحوم مهرتاش ایشان را از وزارت آموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی منتقل کرد که آقای گلسرخی وزیرش بود . حکم انتقال را خودم برای شجریان بردم که آن موقع در تهرانپارس می نشست . غروب یک روز زمستان بود، ایشان سر کلاس نیامده بود و ما عجله داشتیم که حکم را برسانیم مبادا فردا ورق برگردد یا کس دیگری جایگزین شود . خب ، آقای شجریان کی آمده این مطلب را بگوید ؟ حتا متاسفانه آقای شجریان در کتاب راز مانا که خاطرات هنری اوست از استاد مهرتاش بد گفته ! نوشته : ایشان استاد آنچنانی نبود و نمی توانست جمله ها را خوب منتقل کند و شیوه ی تدریسش جالب نبود . آخر این چه حرفی است که آدم در مورد استادش بزند ؟ استادی که بیش از پنجاه سال بار فرهنگی تئاتر و موسیقی کشور را رایگان به دوش کشیده و بهترین هنرپیشه ها و بهترین آوازه خوان ها را تربیت کرده . هنرمندانی مثل خانم ملوک ضرابی ، ملکه ی حکمت شعار ، بهرام سیر ، محمد ملک مسعودی، محمد علی صفاریان ، جواد جواهری ، قاسم جبلی ، برادران وفایی ، عزت الله انتظامی ، محمد علی کشاورز ، مرتضی احمدی ، توران مهرزاد ، خانم شهلا ، محمد علی جعفری ، مرحوم مستجاب الدعوه ، مرحوم تابش ، اسماعیل شنگله و خیلی های دیگر ... . حتا آقای محمد نوری که سبک کارش با ما فرق دارد یک دوره ردیف های آوازی را پیش استاد مهرتاش کار کرده است . به قول مرحوم رضا وُحدانی که از شاگردان استاد بود: " هر کس در این کشور در موسیقی یا تئاتر  به جایی رسید، سری به جامعه ی باربد زد ". آقای شجریان این حرف را در مورد استادی زده که حرف توی دهانش گذاشت . زمانی که از شهرستان به تهران آمد لهجه داشت . کارش را عوض کرد . شهریه ازش نگرفت  . آقای شجریان پنج ـ شش  سال همدوره ی من بود . آدم وقتی می بیند استادش خوب نیست، چند جلسه می رود و دیگر نمی رود . اگر شیوه ی تدریس مهزتاش به درد نمی خورد پس آقای شجریان پنج سال آن جا چه می کرد ؟! حالا اگر انقلابی شد و خیلی از خواننده ها و سبک ها کنار رفتند و یک نفر یکه تاز شد دلیل این نمی شود که دیگران وجود نداشتند . ایشان قبل از انقلاب هم بود ، در کنار خوانندگانی که آن ها هم بودند و جای خودشان را داشتند . بعداً همه رفتند و نماد موسیقی ما فقط شد یک نفر . مثل این می ماند که آدم هر وقت تنها به قاضی برود راضی بر می گردد . حالا مساله ای نیست . من خوشحالم که ایشان وضع مالی اش خوب است . هرچند نقدی بر خوانندگی اش دارم اما خواننده ی خوبی است . ولی آدم نباید از حدش بیشتر صحبت کند . البته همان زمان من ساکت نماندم و بعد از چاپ کتاب راز مانا این حرف ها را چهار ـ پنج سال پیش در روزنامه ی همشهری نوشتم و به آقای شجریان جواب دادم . او نباید این حرف ها را می زد، آن هم درباره ی استادی که همه می شناسندش . خب، ایشان به خودش بد کرد والا استاد مهرتاش که جایگاه خودش را دارد .



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: مهرتاش , منتشری , خواننده , موسیقیدان , نوازنده , آثار , فرهنگی , ,
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
بازدید : 577
نویسنده : آوا فتوحی

 

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بازسازی این اثر بهانه ­ای برای یادآوری سبک و سیاق مهرتاش است. موسیقی و تنظیم این اثر بر عهده هوشنگ فراهانی بوده و علی اصغر بهمنی خواننده اثر است.

فرشاد صارمی٬ سینا جهان آبادی، فرهاد زالی، افشین خلج و علیرضا جواهری نیز در این اثر هنرنمایی کرده اند، آلبومی که توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده است.

اسماعیل مهرتاش در سال 1283 در تهران متولد شد. وی از شاگردان درویش خان بود و پس از مدتی به مدرسه ­ عالی موسیقی و به محضر علینقی وزیری راه یافت.

مهرتاش در سال 1305همراه با ادیب خوانساری «جامعه باربُد» را تأسیس کرد که شامل کلاس هایی برای آموزش تار، آواز، فن بیان و بازیگری بود. او بیش از چهارصد آهنگ برای نمایش ها،پیش پرده ها و همچنین ترانه و تصنیف ساخت و برای ضبط صفحه به قاهره و بغداد مسافرت کرد.

فعالیت هنری وی در جامعه باربُد تا سال 1357 ادامه یافت و هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی، محمدرضا شجریان، محمد منتشری، برادران وفایی، ملوک ضرابی، ملکه حکمت شعار و بسیاری دیگر از شاگردان مکتب وی بوده ­اند.

شیوه ی آموزش مهرتاش بر اساس برداشت شخصی وی از موسیقی ایرانی بود که شامل ردیفی است که هم اکنون به نام «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» موجود است. او در سال 1359 بدرود حیات گفت

ایران دیدار : ضمن تشکر از شما استاد منتشری ، می دانیم که شما از شاگردان برجسته ی استاد اسماعیل مهرتاش بوده اید لطفا برای خوانندگان بگویید چگونه کار هنری تان را با جامعه ی باربد آغاز کردید و با استاد اسماعیل مهرتاش که بنیانگذار جامعه ی باربد بود آشنا شدید ؟

 آشنایی من با ایشان بر می گردد به سال های خیلی دور یعنی در واقع سال های 38 و 39؛ آن زمان جوانی هفده ، هجده ساله بودم . ابتدا که در سال  1332 از شهرستان لنگرود با خانواده به تهران آمدیم خیلی به کار تئاتر علاقمند بودم . البته موسیقی هم در خانواده ی ما موروثی بود . پدرم صدای خوبی داشت و زمانی که در شهرستان بودیم آهنگ های خوانندگان آن دوران را می خواند؛ مثل بدیع زاده، طاهر زاده و تاج اصفهانی که آهنگ هایشان در خارج از کشور روی صفحه های مومی ضبط می شد و از گرامافون های بوقی پخش می شد . خلاصه گوشم با نغمات آشنا بود و صدا را هم از پدرم به ارث برده بودم .

 ایران دیدار : پدرتان کارمند بود ؟

ـ نه ، پدرم مغازه دار بود . خوانندگی را به صورت آماتور دنبال می کرد و در لنگرود مطرح بود . عصرها که مغازه را تعطیل می کرد با دوستانش به باغ و بوستان می رفت و در آنجا برای دوستان آواز می خواند . بعد از این که به تهران مهاجرت کردیم ، تعدادی تئاتر و فیلم دیدم و به تئاتر علاقمند شدم . چون در شهرستان که دسترسی به تئاتر و سینما ممکن نبود . آن زمان مرکز هنر تهران، در خیابان لاله زار بود . یعنی بهترین سینما ها و بهترین تئاتر ها در خیابان لاله زار بود . دیگر پاتوغ من شده بود لاله زار . جامعه ی باربد ابتدای این خیابان بود . یک بار داشتم از لاله زار رد می شدم ، دیدم در تابلوی آگهی های جامعه ی باربد، اعلامیه ای زده اند که یک سری هنرجو می خواهیم برای کلاس تئاتر . من هم که دنبال چنین فرصتی بودم رفتم و در آزمون ورودی شرکت کردم و پذیرفته شدم . اول بار من مرحوم مهرتاش را موقع نام نویسی دیدم . به من گفت چون به سن قانونی نرسیده ای باید از پدرت رضایت نامه ای بیاوری . من دیدم اگر به پدرم بگویم ممکن است موافقت نکند . یکی دوبار هم گفتم و پدرم جدی نگرفت . چاره ای نبود . بالاخره خودم از طرف پدر رضایت نامه ای نوشتم و امضاء کردم و بردم !

در کلاس استاد مهرتاش حدود هفتاد هنرجو شرکت می کردند . روال کار استاد این گونه بود که از هنرجویانی که خودشان تربیت می کردند در کارهایشان استفاده می کردند . من سه سال، هفته ای دو روز در کلاس های تئاتر جامعه ی باربد شرکت کردم . حدوداً از سال های سی و هشت و نه تا سال های چهل و یک و دو . . خاطرم هست که در آن کلاس ها مرحوم رفیع حالتی به ما فن بیان درس می داد، دکتر ناظر زاده ی کرمانی ادبیات فارسی،مرحوم ولی الله خاکدان که آن زمان دکوراتور جامعه ی باربد بود، درس دکور و آقای علی اصغر ازهدی هم که مدیر داخلی جامعه ی باربد بود به هنرجویان تاریخ تئاتر درس می داد . اما نحوه ی ورود من به عالم موسیقی داستان دیگری دارد . پیش پرده ای بود به نام " گردو فروش " که استاد می خواست در یکی از عید ها در کنار تئاتر اجرا کند . دنبال کسی می گشت که پیش پرده را اجرا کند . آمد سر کلاس و این خواسته را عنوان کرد . من و چند نفر دیگر از بچه های کلاس داوطلب شدیم . ما را آزمایش کردند و من بیش از دوستان مورد قبول واقع شدم .

ایران دیدار : آیا برای اجرای آن پیش پرده الگویی در نظر داشتید ؟ مثلاً پیش پرده خوانی های ِ آقایان عزت الله انتظامی، مجید محسنی یا حمید قنبری ؟

ـ  نخیر ، بنده سنم به دیدن کارهای آن ها قد نمی داد . آن ها پیش پرده خوان های سال های قبل بودند . من حتا آن موقع نمی دانستم که این پیش پرده خوان های قدیمی که شما نام بردید در لاله زار می خوانده اند . این قضیه که پیش آمد من علاقمند شدم پیش پرده را اجرا کنم .

ایران دیدار : شعر  گردو فروش را چه کسی گفته بود ؟

ـ آقای غلامرضا روحانی که در مجله ی توفیق فکاهی می نوشت و تخلص " اجنه و مجنه " داشت . این پیش پرده در یک تئاتر موزیکال اجرا می شد . استاد مهرتاش از من خواست نقشم که هم بازی بود ، هم آواز تمرین کنم . من به منزل استاد رفتم  که در خیابان فرشته بود و هنوز هم به همان شکل باقی است . اتفاقاً عبدالوهاب شهیدی در خانه ی استاد بود . آن زمان آقای شهیدی هنوز در خدمت استاد بود و از جامعه ی باربد نرفته بود . من نیاز داشتم کسی آهنگ را بخواند تا یاد بگیرم  چون انطباق با ساز برایم سخت بود. استاد به آقای شهیدی گفت شما بخوان تا ایشان یاد بگیرد . آقای شهیدی با سازش آهنگ را خواند و من بعد از او خواندم . خود عبدالوهاب شهیدی همان موقع در تئاتر  ِ خسرو و شیرین که از تئاترهای موزیکال استاد بود، نقشی بر عهده داشت و می خواند . در اجرای عمومی من پیش پرده را اجرا کردم و خیلی مورد توجه قرار گرفت . چون چیز نویی بود که یک نفر با سینی گردو و چراغ زنبوری و آن فرم خواندن و غزل بیات تهرون از وسط تماشاچی بلند شود و برنامه اجرا کند . یادم هست به من یک کاپ هم جایزه دادند

برنامه که تمام شد استاد مهرتاش به من گفت قرار است یک دوره کلاس آواز هم بگذارم ـ چند دوره هم قبلاً برگزار کرده بود ـ بد نیست صبح ها بیایی و استفاده کنی . کلاس آواز رایگان بود و استاد از کسی شهریه نمی گرفت . کلاس تئاتر هم رایگان بود . من در همه ی مصاحبه های تلویزیونی ام هم گفته ام که اگر قرار بود استاد مهرتاش شهریه بگیرد پرداختش برای ما خیلی سخت بود . متاسفانه هیچ کدام از کسانی که با من همدوره بوده اند و برخی خودشان را پرچمدار موسیقی ایرانی می دانند تا امروز نیامده اند بگویند که این کلاس ها رایگان بوده .نیامده اند از مردی که پنجاه سال بار فرهنگی این مملکت را به دوش کشید ، تجلیل کنند . به هر صورت از سال چهل و یک،چهل و دو و از وقتی وارد کلاس آواز شدم خط  مشی من عوض شد . یعنی تئاتر در حاشیه قرار گرفت و کار من شد موسیقی .البته موسیقی شغل اول من نبود . من کارمند بانک صادرات بودم که این هم توصیه ی استاد بود . ایشان به من گفت بهتر است شما به یک کار ثابت بپردازی و موسیقی برایت شغل اول نباشد و الان حس می کنم حرفش بسیار حرف درستی بوده . خودش هم در شهرداری مدیر کل تشریفات بود . درست است که بعداً کار اصلی اش تئاتر شد، مثل من که امروز کار اصلی ام شده موسیقی . من حتا هجده ماهی که در سپاه دانش خدمت سربازی می کردم، کلاسم را ترک نکردم . هر جور بود خودم را می رساندم و از دوستان مطالب پیشین را یاد می گرفتم و در کلاس شرکت می کردم . از سال چهل و دو تا سال هزار و سیصد و پنجاه ردیف های آوازی را پیش استاد کار کردم . در این فاصله گروه ما برنامه های متعددی در رادیو و تلویزیون اجرا کرد . برنامه هایی بود که خود استاد می گرفت و از هنرجو ها استفاده می کرد .

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: مهرتاش , منتشری , خواننده , موسیقیدان , نوازنده , آثار , فرهنگی , ,
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
بازدید : 645
نویسنده : آوا فتوحی

 

آشنایی با دستگاه همایون

دستگاه همایون یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است. این دستگاه به تناسب نام خود، حالتی شاهانه، اشرافی و باوقار دارد، ولی با این حال زمینه اجرای بسیاری از لالایی*ها و زمزمه*های متداول در نقاط مختلف ایران است. همچنین از نغمه*های این دستگاه در موسیقی زورخانه نیز استفاده می*شود.
به دلیل استفاده از یک گام خاص و تفاوت محسوس در گام بالا رونده و پایین رونده دستگاه همایون منحصر به فردترین دستگاه موسیقی ایرانی به شمار می*رود. مقایسه سایر دستگاه*های موسیقی ایرانی با موسیقی دیگر ملل و خصوصاً کشورهای هم*جوار تشابه و یکسان بودن ریشه برخی را نشان می*دهد. اما این مطلب در مورد دستگاه «همایون» صادق نیست.
دستگاه همایون و یا به تعبیری «دستگاه عشاق»[یادکرد دقیق؟، با حالت محزون و اسرار آمیز خود گوشه*های متعددی دارد که گوشه «بیداد» اوج این دستگاه تلقی می*شود. بر اساس نظر متافیزیکی استاد مجید کیانی در باره ی موسیقی ایرانی، "همایون" ادامه‏ی روز، تداوم زندگی،اتحاد عشق و عاشق و معشوق و توحید است. (مقام توحید در هفت شهر عشق)
آثار ارزشمندی از موسیقی ایرانی در سده قبل در این دستگاه ساخته و اجرا شده*اند. «رِنگِ فرح» از جمله این آثار است.

از لحاظ مرکب خوانی این دستگاه به دستگاه*های سه*گاه و شور ارتباط دارد و وسعت این دستگاه را بیشتر می*کند. به دلیل شباهت شور و همایون، با بم کردن نت سوم گام همایون به میزان نیم*پرده می*توان وارد شور شد. همایون را می*توان به دستگاه چهارگاه نیز ارتباط داد و این کار با افزودن نیم*پرده به نت ششم گام همایون و کم کردن ربع پرده از نت پنجم که گوشه آواز منصوری را تداعی می*کند انجام*پذیر است. عکس همین عمل و گذر از چهارگاه به همایون نیز در گوشهٔ مخالف دستگاه چهارگاه قابل اجراست.
یکی از آوازهای ایرانی که اسم آن در کتب موسیقی هست آواز اصفهان است که آن را از متعلقات دستگاه همایون دانسته*اند. یکی دیگر از آوازهایی که از متعلقات دستگاه همایون است، آواز شوشتری است.
فواصل پرده*ها در این دستگاه به صورت زیر است:
سه ربع پرده، یک پرده و یک ربع پرده، نیم پرده، پرده، نیم پرده، پرده، پرده.
البته درجه دوم و ششم در دستگاه همایون متغیر هستند، درجه دوم ربع پرده بم*تر و درجه ششم را ربع پرده و نیم*پرده زیرتر هم استفاده می*کنند. به عنوان مثال پرده*ها در همایون سل به این شکل می*شود: سل، لا کرن (لا بمل)، سی، دو، ر، می بمل (می کرن، می بکار)، فا، سل.
نت شروع این دستگاه به طور معمولا سل (راست کوک) یا ر (چپ کوک) است. در ردیف مرحوم کریمی از شوشتری به عنوان یکی از گوشه*های این دستگاه نام برده شده*است.
دو تصنیف ماندگار "سرگشته" و "طاقتم ده" اثر استاد همایون خرم و تصنیف "بهار دلنشین" اثر استاد روح الله خالقی از جمله ماندگار ترین آثار ساخته شده در این دستگاه هستند. آلبوم بیداد پرویز مشکاتیان با خوانندگی محمدرضا شجریاناز جمله دیگر آثار مشهوری است که در این دستگاه ساخته شده*است.
گوشه*ها
گوشه*های ردیفی این دستگاه عبارت*اند از:

  1. چهارمضراب
  2. درآمد اول
  3. درآمد دوم: زنگ شتر
  4. موالیان
  5. چکاوک
  6. طرز
  7. بیداد
  8. بیداد کت
  9. نی*داود
  10. باوی
  11. سوز و گداز
  12. ابول چپ
  13. لیلی و مجنون
  14. راوندی
  15. نوروز عرب
  16. نوروز صبا
  17. نوروز خارا
  18. نفیر
  19. فرنگ و شوشتری گردان
  20. شوشتری
  21. جامه*دران
  22. راز و نیاز
  23. میگلی
  24. موالف
  25. بختیاری با موالف
  26. عزال
  27. دناسری
  28. رنگ فرح


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , سنتی , کلاسیک , آواز , گوشه , ردیف , ایرانی , خواننده , نوازنده , سی ,
تاریخ : سه شنبه 17 تير 1393
بازدید : 554
نویسنده : آوا فتوحی

مرتضي محجوبي
مرتضي محجوبي نوازنده پيانو، نواساز و شاگرد محمود مفخم الممالك ، حسين خان اسماعيل زاده و حسين هنگ آفرين بود او داراي شيوه هاي ممتاز در نوازندگي ، بداهه سرايي و ساخت آثاري در قالب پيش در آمد، تصنيف و رنگ مي باشد. از آثار وي مي توان به كاروان، نواي ني، چه شبها، من از روز ازل ترانه ها، تكنوازي و… اشاره كرد . از شاگردان او : آذر ميدخت ركني، منوچهر صانعي.
وفات: 1344/01/01 تولد: 1279
رضا وهدانی
رضا وهداني، نوازنده و معلم تار و شاگرد علي نقي وزيري و علي اكبر شهنازي بود . از كارهاي وي مي توان به اركسترها و هنر آموزي تار در هنرستان موسيقي ملي نام برد. اثر چاپ شده از وي « رديف سازي موسيقي ايران »مي باشد.
تولد: 1312/01/01
محمد بهار لو
محمد بهار لو، نوازنده و معلم برجسته ويولون در موسيقي ايران است وي شاگرد كارل يان زوبك و محمد بحريني پور ، با آموزشهايي از ابو الحسن صبا ، علي اكبر شهنازي و استادان ديگر بود . از آثار وي كتابهاي « آموزش موسيقي ايران » براي ويولون و «شناخت فرم هاي موسيقي ايراني » مي باشد. وي مؤسس قديمي ترين كلاس آموزش موسيقي در اين زمان بود.
تولد: 1307/01/02


عطاءالله اميدوار
عطاءالله اميدوار، خواننده و كارشناس آثار هنري و دكتري در معماري و شهر سازي ، و داراي سابقه كار حرفه اي در عكاسي وسينما و نمايشهاي بسيار در داخل و خارج از كشور مي باشد. هنر آموخته نزد سليمان امير قاسمي و سعيد هرمزي بوده و متبحر در ارائه شيوه آوازي سليمان امير قاسمي . از آثار وي ضبط هاي خصوصي همراه ساز سعيد هرمزي ، غلام حسين بيكجه خواني ، محمد رضا لطفي ،مجيد كياني ، داريوش طلايي، داوود آزاد، ناصر فرهنگ فر و جمشيد شميراني .
تولد: 1325/01/02



حبيب الله بديعي
از آثار ممتاز بديعي مي توان به باز نوازي قطعه هاي زنگ شتر، بهار مست، ساماني و زردمليجه اثر استاد ابوالحسن صبا و همنوازي ها با صداي محمود خوانساري
وفات: 1371/01/04 تولد: 1312


مهدي نوايي
مهدي نوايي اصفهاني نوازنده ني و شاگرد محضر نايب اسدالله اصفهاني بود از آثار وي چند تك نوازي و چند همنوازي با آواز پروانه و سه تار عبد الله دادور (قوام السلطان) را مي توان نام برد. نخستين معلم وي سيد حسن كسايي در فراگيري ني بود.
وفات: 1326/01/04 تولد: 1258


سيد اسماعيل اديب خوانساري
اديب خوانساري، خواننده و رديف دان و شاگرد عندليب گلپايگاني و حسين اسماعيل زاده بود و داراي شيوه ولحن ممتاز در خوانندگي بوده است . از آثار وي مي توان به صفحه هاي گرامافون ، ضبط هاي راديويي و ضبط هاي خانگي را اشاره كرد كه بيشتر همراه مرتضي محجوبي و ارسلان درگاهي بوده و رديف او با تار ابراهيم سرخوش ضبط شده است.
وفات: 1361/01/05 تولد: 1280 


علي اكبر شكارچي
علي اكبر شكارچي نوازنده و هنر آموز كمانچه ، تعليم ويولون و كمانچه را نزد نوازندگان لرستان و بعد ها نزد علي اصغر بهاري آموخت. وي فارغ التحصيل رشته موسيقي از دانشكده هنر هاي زيبا (تهران) و سابقه تدريس و اجراها در داخل و خارج از كشور را دارا مي باشد . از آثار وي كوهسار، بيست ترانه محلي لري، آلبوم رديف ميرزا عبدالله و… كتاب « وزن خواني» .
تولد: 1328/01/06


شاهين فرهت
شاهين فرهت فارغ التحصيل رشته پيانو از دانشگاه هنرهاي زيبا (تهران) و دانشگاه نيويورك و دانشگاه استراسبورگ(آهنگسازي) مي باشد. دانش را نزد هوشنگ استوار، امانوئل ملك اصلانيان، توماس كريستين داويد را فراگرفت و سابقه اي در نوازندگي پيانو دارد. از آ ثار وي مي توان به سوئيت ايراني، شش سمفوني ، آثاري براي پيانو و راپسودي ايراني براي پيانو و اركستر روي تم شيدا، « سمفوني ايراني و كنسرتو براي اركستر » و « راپسودي ايراني » ( سي. دي) ،« كوارتت زهي» ( نوار )، و تعدادي مقاله را شمرد.و تدريس موسيقي در ايران و سوئدرا بر عهده دارد.
تولد: 1325/01/07


منصور يا حقي
منصور يا حقي ، نوازنده سنتور و شاگرد حبيب سماعي و بهره برده از آموزشهاي حسين يا حقي مي باشد. و از آثار او مي توان به ضبط هاي راديويي فراوان ( تك نوازي ، همنوازي و نواسازي )را نام برد.
تولد: 1304/01/12


رضا شفيعيان
رضا شفيعيان نوازنده و هنر آموز سنتور وي آموزش را نزد فرامرز پايور آموخت و فارغ التحصيل رشته موسيقي در دانشكده هنر هاي زيبا(تهران) است سابقه اجراي صحنه اي وپيشينه طولاني تدريس سنتور را دارد.از آثار وي نوار اجراهاي گروه « درويش» در آوازها و مايه هاي مختلف همراه با صداي پريسا و رضوي سروستاني ؛ و« سرگشته» ( با صداي بهرام سارنگ)
تولد: 1320/01/15


رحيم خان قانوني شيرازي
رحيم قانوني نوازنده‏ي قانون هنر رانزد استادان موسيقي عرب، آموخت وليكن داراي لحن و شيوه اصيل ايراني از آثار او كار در راديو تهران(1323-1320) وي از شاگردان جلال قانوني شيرازي .
وفات: 1324/01/18 تولد: 125


علي رستميان
علي رستميان خواننده هنر را نزد سيد جلال تاج اصفهاني، محمود كريمي و با استفاده از ديگر هنر مندان آموخت و كنسرتهايي در داخل و خارج از كشور داشته است. از آثار وي مي توان به چهار باغ ، حكايت دل و ارغوان ( همراه گروه استادان به سرپرستي فرامرز پايور)
تولد: 1328/01/20
 

 


سيد نور الدين رضوي سروستاني
رضوي سروستاني ، خواننده و رديف دان شاگرد نور علي برومند و با الهام از شيوه‏ي طاهرزاده از آثار وي مي توان به دو حلقه كاست نوار همراه گروه سازهاي ايراني (1359-1356) متبحر در آموزش رديف آوازي طاهر زاده به روايت برومند و از شاگردان محمد صديق تعريف.
تولد: 1314/01/21


داريوش پير نياكان
داريوش پير نياكان ، نوازنده‏ي تا و سه تار و شاگرد علي اكبر شهنازي و محمد حسن عذاري و پيرو نوازندگي شهنازي در ارائه‏ي شيوه‏ي فاخر او از آثار او مي توان تعداد زيادي اجراهمراه محمد رضا شجريان (1376-1366)
تولد: 1334/01/2


غلام حسين بيكجه خاني
غلام حسين بيكجه خاني، نوازنده تار و هنر رانزد عمويش و با بهره گيري از صفحه هاي استادان قديم آموخت. ازكارهاي وي خدمت در راديو تبريز و تدريس در مركز حفظ و اشاعه و داراي لحن مشخص و تكنيك ممتاز در نوازندگي بوده است. از آثار وي مي توان به تعداد زيادي ضبط هاي راديويي (تكنوازي، همراه با خوانندگان و اركستر) و تعداد زيادي ضبط هاي خصوصي همراه آواز اقبال و دف فرنام .
وفات: 1366/01/24 تولد: 1279

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: موسیقی , سنتی , کلاسیک , آواز , گوشه , ردیف , ایرانی , خواننده , نوازنده , ,
تاریخ : سه شنبه 27 خرداد 1393
بازدید : 618
نویسنده : آوا فتوحی

 

دستگاه سه*گاه، یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است.
این دستگاه تقریباً در همه ممالک اسلامی متداول است. این دستگاه بیشتر برای بیان احساس غم و اندوه که به امیدواری می*گراید مناسب است. آواز سه گاه بسیار غم انگیز و حزن آور است.گوشه*های مهم این دستگاه عبارت*اند از: در آمد، مویه، زابل، مخالف، حصار، گوشه*های دیگر مانند: آواز، نغمه، زنگ شتر، بسته نگار، زنگوله، خزان، بس حصار، معربد، پهلوی(رجز)، حاجی حسینی، مغلوب، دوبیتی، حزین، دلگشا، رهاوی، مسیحی، ناقوس، تخت طاقدیس، شاه ختایی(حدی)، مداین، نهاوند. آوازی است بی نهایت غمگین و ناله*های جانسوز آن ریشه و بنیاد آدمی را از جا می*کند و از راز و نیاز عاشقان دوری کشیده و از بیچارگی بی نوایان و ضعیفان گفتگو می*کند (روح الله خالقی- نظری به موسیقی). به تعبیر استادمجید کیانی " سه گاه" سپیده دم است. پایان شب و آغاز روشنایی یا آغاز زندگی انسان، آن هم عشق است. (مقام عشق در هفت وادی عرفان)
البته حالت این دستگاه در همه جا ثابت نیست و بویژه در مخالف بسیار باشکوه است به عنوان نمونه قطعه «من از روز ازل» ساخته مرتضی محجوبی دارای نغمه*ای بسیار تاثیرگذار و غم انگیز است. قابل ذکر است که آهنگهای شادی آور در سه گاه فراوان هستند از جمله «چهار مضراب مخالف سه گاه» اثر زنده یاد پرویز مشکاتیان.
گوشه*های مهم دستگاه سه گاه عبارت*اند از :

  1. چهار مضراب
  2. درآمد :که معمولاً همه دستگاه*ها با گوشه*ای به نام درآمد که نشان دهنده حالت دستگاه است آغاز می*شود.
  3. نغمه
  4. کرشمه
  5. کرشمه با مویه
  6. زنگ شتر
  7. زابل : بر درجه سوم گام تاکید دارد.
  8. بسته نگار
  9. مویه : که بر درجه پنجم گام تاکید می*کند و حالتی مانند شور دارد .
  10. مخالف :که بر درجه ششم گام تاکید دارد و حالت آن با سه گاه فرق دارد و می*توان از این گوشه برای مرکب خوانی به اصفهان نیز استفاده کرد .
  11. حاجی حسینی
  12. بسته نگار ۲
  13. مقلوب
  14. نغمهٔ مقلوب
  15. حزین
  16. مویه ۲
  17. رهاب
  18. مسیحی
  19. شاه خطایی
  20. تخت طاقدیس (تخت کاووس)
  21. رنگ دلگشا

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: آواز , دستگاه , موسیقی , سنتی , خواننده , گوشه , ردیف , ,
تاریخ : پنج شنبه 15 خرداد 1393
بازدید : 626
نویسنده : آوا فتوحی

 

آوازابوعطا، یکی از آوازهای چهار گانه متعلق به شور در موسیقی امروز (به همراه افشاری، دشتی و بیات ترک) است. ابوعطا با القاب دیگری مانند سارنج (صلحی) و دستان عرب نیز شناخته می*شود. انسان با گوش دادن به ابوعطا کمی به فکر فرو می*رود و به مسائل فلسفی پیرامونش می*اندیشد.
گام آن با گام شور یکی است و تنها اختلاف آن با شور در توقّف مکرّر ابوعطا روی درجه چهارم (نت شاهد) و درجه دوم (نت ایست) می*باشد و درجه پنجم ثابت است. در نغمه ابوعطا، نت متغیر وجود ندارد.
در ردیف موسیقی موسی معروفی گوشه*های ابوعطا بعد از شش درآمد، عبارت*اند از: محمد صادق خانی، کرشمه، سیخی، تک مقدم (که نوعی تحریر است)، حزین، حجاز (که در سه قسمت ذکر گردیده و مهم*ترین گوشه ابوعطاست)، بسته نگار، بغدادی (که شبیه حجاز است)، دوبیتی، شمالی، چهار باغ، گبری، رامکلی، فرود و مثنوی.
در ردیف منقول ابوالحسن صبا، گوشه خسروشیرین نیز در ابوعطا ذکر شده*است. آواز ابوعطا در میان مقام*های قدیم به چشم نمی*خورد اما از مقام*های قدیم، فواصل جان فزا، بوستان و حسینی با ابوعطا مطابقت دارند. این آواز چند گوشه هم که نامهای بخصوص دارد نواخته می*شود که از همه مهمتر حجاز است که نخست روی درجه پنجم گام شور می ایستد و سپس بدرجه اول گام شور فرود می آید، ابوعطا در محدودهٔ حجاز دارای نغمه*هایی نزدیک به الحان عربی است. اما آواز ابوعطا خود مورد پسند و به ذوق ایرانیان است.
یکی از آثار معروف در این دستگاه، آلبوم عشق داند اثر محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی است.
گوشه*ها
این آواز در ردیف میرزا عبداللّه دارای گوشه*های زیر است:

  • رامکِلی
  • درآمد
  • سَیَخی
  • حجاز
  • بسته*نگار
  • چهارپاره
  • گَبری

آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور است که آن را آواز چوپانی نیز نامیده اند. این آواز با اینکه غم انگیز و دردناک است اما در عین حال بسیار لطیف و ظریف می باشد.
آواز دشتی به طور کلی دارای دو منطقه اصلی درآمد و اوج می*باشد که متغیر بودن نت شاهد در دشتی از ویژگی*های مهم این آواز تلقی می گردد. تنوع تحریر در آواز دشتی بسیار زیاد است به طوری که بسیاری از تکنیک*ها و مهارت*های آوازی در اجرای گوشه*ها مورد استفاده قرار می گیرند.
هر چند که آواز دشتی امروزه در بین مردم گیلان رواج یافته و گوشه هایی مانند دیلمان و گیلکی متعلق به شمال ایران است، اما اصل آواز دشتی متعلق به منطقه دشتی در جنوب کشور است و نغمه دردهای زمانه و روزگار پر از مشقت و سختی عشایر و چوپانان و مردمان کوهپایه نشین زاگرس است.
از مشهورترین آثار در آواز دشتی به سرود ای ایران اثر روح*الله خالقی می*توان اشاره کرده، عارف قزوینی نیز بسیاری از تصنیف*های خود را در این آواز ارایه کرده است.
آواز دشتی را معمولاً در تار و سه*تار با کوک لا («ر، لا، سل، دو») اجرا می*کنند. یوسف فروتن آن*را در کوک «ر، لا، فا، دو» اجرا می*کرد.

گوشه*ها

  • پیش درآمد دشتی
  • درآمد دشتی - نت درآمد دشتی
  • بیات راجه - نت بیات راجه
  • اوج - نت اوج
  • بیدگانی
  • دیلمان
  • دشتی حاجیانی
  • بوسلیک
  • چوپانی
  • غم*انگیز
  • مثنوی
  • گیلکی
  • کوچه باغی
  • سملی
  • سارنگی
  • شهرآشوب

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: آواز , دستگاه , موسیقی , سنتی , خواننده , گوشه , ردیف , ,
تاریخ : جمعه 15 آذر 1392
بازدید : 1341
نویسنده : آوا فتوحی

 


محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان (متولد ۱ مهر ۱۳۱۹ در مشهد) خواننده پرآوازه موسیقی سنتی ایرانی و یکی از نام‌دارترین هنرمندان در عرصهٔ موسیقی جهان است.

زندگی
محمد رضا شجريان

محمدرضا شجریان، اول مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد. از کودکی با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش می‌شود.

وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد.

وی پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش در آمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با سنتور آشنا شد. در سال ۱۳۳۷ به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد. سپس برای اجرای برنامه‌های گلها به تهران نزد استاد داوود پیرنیا دعوت شد و در بیش از یکصد برنامه گلها و برگ سبز شرکت کرد. شجریان در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر (همایون) بود. او در سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و از سال ۱۳۴۶ در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود. همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت. او از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۹، درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی بدست آورد.

شجریان تا سال ۱۳۵۰ با نام مستعار سیاوش بیدکانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده کرد. در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال کرد. در سال ۱۳۵۱ در برنامهٔ گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و به آموختن شیوهٔ آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیف‌های موسیقی و شیوه‌های تصنیف‌خوانی را فرا گرفت. در همین سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگ‌فر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه‌ای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا نهاد.

وی شیوه‌های آوازی اقبال السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، قوامی و بنان را روی صفحات و نوارها به دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. در سال ۱۳۵۵ به همراه هوشنگ ابتهاج و برخی هنرمندان دیگر از رادیو کناره‌گیری کرد. شجریان در سال ۱۳۵۶ شرکت دل‌آواز را بنیان‌گذاری کرد. همچنین در سال ۱۳۵۷ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری رتبه اول را به دست آورد.
محمدرضا شجریان

در ۱۳۵۷ چندین سرود میهنی اجرا کرد و همکاری خود را با سازمان‌های دولتی ادامه نداد و در خانه به تحقیق و تدوین ردیف‌های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت. در فاصله سال‌های دههٔ شصت، شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبوم‌هایی چون ماهور، بیداد همایون، آستان جانان، نوا و دستان بود. در این سال‌ها به همراه گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا کرد.

پس از سال ۱۳۶۸ به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت. این گروه در سال بعد، کنسرت‌هایی را برای جمع‌آوری کمک مردم دنیا به زلزله‌زدگان رودبار انجام داد. آلبوم‌های دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همکاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سال‌ها منتشر شدند. در سال ۱۳۷۴، شجریان کنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج برگزار کرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر کرد. وی در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب، سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد که کیهان کلهر را به عنوان یک نوازندهٔ سرشناس کمانچه مطرح کرد.

شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد.از سال ۱۳۷۹ با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبوم‌های زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود. در سال ۱۳۸۲، به همراه همین گروه برای کمک به زلزله‌زدگان بم کنسرتی در تهران با نام هم‌نوا با بم اجرا کرد.

از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند. شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد. پس از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را افسانهٔ موسیقی شرق معرفی کرد.

زندگی شخصی
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۰، در سن ۲۱ سالگی و زمانی که معلم بود با خانم فرخنده گل‌افشان که وی نیز معلم دبستان بود آشنا شد و آنها در شهر قوچان پای سفره عقد نشستند. یک سال بعد یعنی در ۲۹ مرداد ۱۳۴۱ آنها جشن عروسی خود را در مشهد گرفتند و زندگی مشترک را آغاز کردند که حاصل آن سه دختر بود: راحله، افسانه (همسر سابق پرویز مشکاتیان) و مژگان (همسر محمدعلی رفیعی که نام او در اکثر کاست‌های شجریان به چشم می‌خورد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد گرافیک می‌باشد و به همراه همسرش که مهندس است به کارهای طراحی کامپیوتری کاست‌های پدر می‌پردازد)، و یک پسر (همایون). شجریان در سال ۱۳۷۱ از این بانو جدا شد و یک سال بعد با خانم کتایون خوانساری ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج، رایان پسر دوم محمدرضا شجریان است که در ونکوور به‌دنیا آمد.

همایون و محمدرضا شجریان

کنسرت‌ها

شجریان کنسرت‌های زیادی برگزار کرده‌است، که کنسرت راست‌پنجگاه به همراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ‌فر از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود. از کارهای دیگرش، همکاری با گروه عارف و شیدا و همچنین چاووش بود که آثاری به یادماندنی موسیقی ایران را شامل می‌شوند. کنسرت هم نوا با بم نیز از جمله کنسرت‌های به یاد ماندنی استاد شجریان می‌باشد که در آن کنسرت، سبک جدیدی از آواز مرغ سحر را با هم‌خوانی فرزند برومندش اجرا نمود. پس از آن با اجرای کنسرت‌های بسیار به همراه استادان دیگر به شناساندن موسیقی ایران در جهان کارهای بسیاری انجام داد که هنوز هم ادامه دارد. به همراه پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمد موسوی، داریوش پیرنیاکان، حسن کسایی و دیگر استادان، کارهای بسیاری ضبط کرده‌است. وی در بهار ۱۳۸۶ به همراه مجید درخشانی، سعید فرج‌پوری، محمد فیروزی و فرزندش همایون شجریان، کنسرت‌هایی در چند کشور اروپایی انجام داد. این کنسرت، در تابستان و پاییز ۱۳۸۶ در تهران و اصفهان نیز اجرا شد.

استادان آواز

اسماعیل مهرتاش، رضا قلی میرزا ظلی، تاج اصفهانی، احمد عبادی، عبدالله دوامی، اقبال‌السلطان آذر، قمرالملوک وزیری، نورعلی برومند و محمود کریمی از جمله استادانی بودند که محمدرضا شجریان ردیفها، گوشه‌ها، و دوره‌های آوازی موسیقی ایرانی را نزد آنها تمرین کرد. وی همچنین نوازندگی سنتور را نزد جلال اخباری و استاد فرامرز پایور آموخت.

همکاری با رادیو و تلویزیون

برای اولین بار در سن ۱۲ سالگی به تلاوت قرآن در رادیو محلی پرداخت و در سال ۱۳۳۷، ۱۸ ساله بود که مشغول به همکاری با رادیو خراسان شد. سال ۱۳۴۶ به تهران آمد و در اواخر دهه ۴۰ و تا سال ۵۶ با «رادیو ایران» همکاری کرد. به دلیل مخالفت خانواده با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» در برنامه «برگ سبز» و «گلهای تازه» اجراهای بسیاری توسط کنسرت رادیو به همراه محمدرضا لطفی، جلیل شهناز، حسن ناهید، ناصر فرهنگ‌فر و دیگر نوازندگان آن دوره اجرا کرد. در سال‌های آخر حکومت محمدرضا شاه پهلوی، شاه ایران، همکاری خود را به گفته خود به دلیل «پخش آهنگ‌های مبتذل» با رادیو و تلویزیون قطع کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و متعاقب آن انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ و قطع برنامه‌های موسیقی، همکاری او نیز با رادیو قطع شد.

در سال‌های اخیر و پس از اصلاحات، رادیو فرهنگ، در برنامه نیستان برخی از کارهای قدیمی و جدید او را پخش می‌کند، همچنین شبکه چهار جمهوری اسلامی در برنامه‌ای تحت عنوان آوای ایرانی، با استفاده از «گنجینه گلهای تازه رادیو ایران» آواز شجریان را همراه با تصاویری از خوشنویسی، نگارگری و دیگر هنرهای ایرانی پخش می‌کند.

انتخابات ریاست جمهوری دهم و قطع همکاری با صدا و سیما

پس از دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمدرضا شجریان در نامه‌ای به عزت الله ضرغامی از وی خواست تا از پخش آثار او در صدا و سیما خودداری کند. وی گفت: «سرودهایی که خوانده به ویژه سرود ایران، ای سرای امید متعلق به سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد». وی اعلام کرد سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچ یک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند. صداوسیما در آستانه انتخابات و پس از آن به نحو گسترده‌ای از آثار شجریان (به ویژه سرود ایران، ای سرای امید) و سایر ترانه‌های با مضمون ملی استفاده می‌کرد.وی در گفت و گو با بی‌بی‌سی گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمده‌اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» وی در گفتگو با بی‌بی‌سی گفت که هربار که صدای خود را از این رسانه می‌شنود احساس شرم می‌کند و بدنش می‌لرزد. وی همچنین در تظاهرات اعتراضی مردم دیده شد.

جوایز

در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت جایزه پیکاسو و دیپلم افتخار از طرف سازمان یونسکو در پاریس شد. این جایزه هر پنج سال به هنرمندی که برای شناساندن فرهنگ و هنر کشورش می‌کوشد اهدا می‌شود. پیش از وی، این جایزه را نصرت فاتح‌علی‌خان خواننده قوالی از پاکستان دریافت کرده بود.


:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: شجریان , خواننده , استاد , هنر , جهان , کنسرت , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 893
نویسنده : آوا فتوحی

در 25 اسفند 1328 در شهسوار متولد شدم. صداى خوش از طرف پدر و پدربزرگ به من و خواهرها و برادرانم به ارث رسيده است. بزرگ‌ترين مشوق و حامى من در خانواده پدرم بود و در دوران تحصيل هر وقت برنامه‌اى بود كه از من مى‌خواستند شركت كنم، او نه تنها مخالفت نمى‌كرد، بلكه بسيار هم تشويق مي‌كرد. با حمايت و تشويق‌هاى او بود كه من در مسابقات هنرى مدارس شركت مي‌كردم.

آخرين بارى كه در رشته آواز رتبه اول را در بين تمام دانش‌آموزان سراسر كشور كسب كردم، با استادم مرحوم محمود كريمى كه از اعضاى هيئت داوران بودند آشنا شدم. استاد كريمى مرا بسيار تشويق كردند و پيشنهاد كردند كه براى آموزش موسيقى ايرانى (دستگاه‌ها و رديف موسيقى سنتى) شاگرد ايشان شوم. لذا تحصيل موسيقى سنتى ايران را به طور جدى و مستمر در خدمت آن استاد بزرگوار آغاز كردم. هنوز دو سالى از آموزش من نگذشته بود، كه ايشان براى آغاز كار حرفه‌اى، مرا به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفى كردند. ولى كار آموزش من زير نظر مستقيم ايشان و تا سال‌ها پس از آغاز كار حرفه‌اى ادامه داشت.

همكارى من با وزارت فرهنگ و هنر مدت پنج سال ادامه داشت، كه در اين مدت برنامه‌هايى در تلويزيون اجرا كردم و كنسرت‌هايى در تهران و بعضى شهرستان‌ها و نيز همراه با گروه‌هاى مختلفي كه در آن وزارتخانه فعال بودند، كنسرت‌هايى در خارج از كشور براى معرفى موسيقى سنتى ايران اجرا كردم. تصور مي‌كنم اين كنسرت‌ها بين سال‌هاى 1347 تا 1352 بوده است.

در سال 1352 ازدواج كردم و درست دو ماه بعد از آن از طرف مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى ايران (وابسته به سازمان راديو تلويزيون) كه به ابتكار و مديريت استاد دكتر داريوش صفوت پايه‌گذارى شده بود، به همكارى دعوت شدم و همراه با گروهى از موسيقيدانان مركز، عازم سفرى به بلژيك و فرانسه براى اجراى كنسرت شديم.

به اين ترتيب همكارى من با مركز حفظ و اشاعه موسيقى آغاز شد و از سال 1352 تا 1357 كه آخرين سال فعاليت حرفه‌اى من بود، به مدت پنچ سال ادامه داشت. در اين دوران در محضر استاد دوامى نيز با سبك اجراى تصنيف‌هاى قديمى و آواز سنتى آشنايى پيدا كردم.

مجموعه فعاليت‌هايى كه در اين دوران انجام شد عبارتند از شركت در سه جشن هنر شيراز، اجراى چند برنامه در تلويزيون، دانشگاه تهران، باغ فردوس، تئاتر شهر و اجراى كنسرت‌‌هاى متعدد در خارج از كشور.

در اواسط سال 1357 جهت شركت در «فستيوال موسيقى آسيا»1 به دعوت «بنياد ژاپن»2 به كشور ژاپن سفر كردم كه شرح مفصل آن در «آواهاى موسيقيايى آسيايى»3 منتشر شده است.

در سال 52 ازدواج كردم و فرزندانم سارا، ليلا و دارا به ترتيب در سال‌هاى 53، 58 و 63 متولد شدند. اكنون دختر بزرگم ازدواج كرده و صاحب دو دختر است.

بعد از انقلاب، در سال‌هاى 57 و 58 و به هم ريختن وضعيت موسيقى ايران فعاليت موسيقى من به ناچار متوقف شد و با به دنيا آمدن فرزند دوم و سومم تمام توجه و وقت من صرف خانواده‌ام گرديد. در سال 70 مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى مجددا از من دعوت كرد كه در آن مركز به خانم‌ها آواز ايرانى تعليم بدهم. با توجه به اين كه خانم‌ها در هيچ كجا اجازه ابراز وجود در زمينه موسيقى و بخصوص در رشته آواز نداشتند، به نظر مي‌رسيد قدم مثبتى برداشته شده است. بنابراين، همكارى با آن مركز را بيفايده ندانستم و دعوت را پذيرفتم.

فكر مى‌كنم سه يا چهار سال با آن مركز، كه فضايش با فضاى قبلى بسيار متفاوت بود همكارى كردم و شاگردان زيادى در اين مدت با موسيقى دستگاهى ايران آشنا شدند. به هر حال همكارى من با مركز ادامه داشت، تا زمانى كه براى اولين بار در سال 1995 ميلادى با گروهى عازم سفر خارج از كشور شديم و كنسرت‌هايى در اكثر كشورهاى اروپايى اجرا كرديم، كه بسيار مورد استقبال هموطنان عزيز مقيم خارج از كشور قرار گرفت.

همكارى من با مركز، پس از بازگشتم به ايران قطع شد و از آن پس به تعليم خصوصى بانوان در منزل خودم ادامه دادم. از آن تاريخ (1995) تاكنون، سفرهاى خارج از كشور من براى شركت در فستيوال‌هاى مختلف بين‌المللى و اجراى موسيقى سنتى ايرانى براى علاقه‌مندان خارج از كشور آغاز شد و ادامه يافت.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: پریسا , خواننده , زن , هنرمند , سایت , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1016
نویسنده : آوا فتوحی

هنگامه اخوان در سال ۱۳۳۴ در فومن دیده به جهان گشود. صــدای خوش در خانواده ی وی موروثی بود ولی او تنهـــــا کسی بود که آموختن آواز را به طور جدی و حرفه ای دنبال کرد. هنگامه خواندن را از ۱۰ سالگی با آموختن آواز دشتی(از متعلقات دستگاه شور که خود دارای گوشه های متنوع است) نزد پدرش آغاز کرد. اولین بار پدر با او در مورد قمرالملوک وزیری صحبت کرد. وی شخصیت قمـــــــر را نه به عنوان یک خواننده بلکه به عنوان انســــانی خیر و نیکوکار می ستود. هنگامــه اخوان پس از اتمام تحصیلات ابتدایی برای دیدن خواهرش به تهران رفت. در هنگام اقامت در تهران خواهرو برادرش او را تشویق به ماندن در تهران و تکمیل تحصیلات موسیقی نمودند. وی در آزمون رادیو برای خوانندگی شرکت کرد. در کاستی که از صــدای خود ضبط وارائه کرده بود یکی از آثار استـــاد تجویدی و تعدادی از ملودی هایی که پدرش به او آموخته بود اجرا شده بود. هیئت داوران متشکل از پنج نفر بود: علی تجویدی . مرتضی حنانه. حبیب ا… بدیعی. جواد معروفی و فلاح که همه از موسیقیدانان مطرح زمان بودند. سه نفر از داوران او را پذیرفته ولی دو نفر از او خواستند در آزمون دیگری شرکت کند. در آزمون دوم هنگامـه اخــوان به دلیل ندانستن ردیف پذیرفته نشد. او در کلاس های ردیف رادیو ثبت نام کـــرد و پس از تکمیل آموخته های خود در آزمون پذیرفته شد. با تشویق مرحوم تجویدی هنگامه اخوان نزد اســــتاد ادیب خوانساری(از اســاتید بزرگ مکتب آوازی اصفهــان) رفت و به آموختن ردیف و تکنیک های آوازی پرداخت. ابراهـــیم ســـرخوش(نوازنده ی مشهورتار) اغلب کــلاس را به منظــورکمک و همنوازی با هنرآمــوزان همـــراهی می کرد. هنگامه اخوان به مدت ده سال نزد استاد خوانساری تلمذ نمود. کلاسها ابتدا در رادیو و سپس در منزل استاد تشکیل می شد. ازسال ۱۳۵۴ هنگامه اخـوان شروع به خواندن در رادیو کرد و کار خود را با بازخـوانی آثار قمرالملوک وزیری آغاز نمود. همچنین با گروههای عارف به سرپرســتی پرویز مشکاتیان. شـیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و …به عنوان خواننده همکـاری داشت. وی کنسرت هـــای زیادی در ایران و اروپا برگزار کرده است.در سال ۱۳۶۳ از ســـــــوی آرشیو صدا وسیمــا دعوت به همکاری شد.و هم اکنون در وزارت ارشاد به عنوان کارشناس موسیقی مشغول به کار است و به تدریس آواز نیز می پردازد. استاد نصرا… ناصح پور در مورد وی گفته است: هنگــــامه اخوان یکی از بهترین خوانندگان زن ایرانی و صدای او یادآور صدای آسمانی قمر است. او در در چهارمین مجمع عمومی کانون خوانندگــــــان خانه موسیقی به عنوان رئیس این کانون انتخاب شد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: هنگامه , خواننده , موسیقی , ایران , زن , ,
تاریخ : یک شنبه 14 مهر 1392
بازدید : 1441
نویسنده : آوا فتوحی



:: موضوعات مرتبط: مطالب موسیقی , ,
:: برچسب‌ها: ردیف آوازی , خواننده , رضوی , رضوی سروستانی , ,

تعداد صفحات : 124
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 124 صفحه بعد


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com