به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بازسازی این اثر بهانه ای برای یادآوری سبک و سیاق مهرتاش است. موسیقی و تنظیم این اثر بر عهده هوشنگ فراهانی بوده و علی اصغر بهمنی خواننده اثر است.
فرشاد صارمی٬ سینا جهان آبادی، فرهاد زالی، افشین خلج و علیرضا جواهری نیز در این اثر هنرنمایی کرده اند، آلبومی که توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده است.
اسماعیل مهرتاش در سال 1283 در تهران متولد شد. وی از شاگردان درویش خان بود و پس از مدتی به مدرسه عالی موسیقی و به محضر علینقی وزیری راه یافت.
مهرتاش در سال 1305همراه با ادیب خوانساری «جامعه باربُد» را تأسیس کرد که شامل کلاس هایی برای آموزش تار، آواز، فن بیان و بازیگری بود. او بیش از چهارصد آهنگ برای نمایش ها،پیش پرده ها و همچنین ترانه و تصنیف ساخت و برای ضبط صفحه به قاهره و بغداد مسافرت کرد.
فعالیت هنری وی در جامعه باربُد تا سال 1357 ادامه یافت و هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی، محمدرضا شجریان، محمد منتشری، برادران وفایی، ملوک ضرابی، ملکه حکمت شعار و بسیاری دیگر از شاگردان مکتب وی بوده اند.
شیوه ی آموزش مهرتاش بر اساس برداشت شخصی وی از موسیقی ایرانی بود که شامل ردیفی است که هم اکنون به نام «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» موجود است. او در سال 1359 بدرود حیات گفت
ایران دیدار : ضمن تشکر از شما استاد منتشری ، می دانیم که شما از شاگردان برجسته ی استاد اسماعیل مهرتاش بوده اید لطفا برای خوانندگان بگویید چگونه کار هنری تان را با جامعه ی باربد آغاز کردید و با استاد اسماعیل مهرتاش که بنیانگذار جامعه ی باربد بود آشنا شدید ؟
آشنایی من با ایشان بر می گردد به سال های خیلی دور یعنی در واقع سال های 38 و 39؛ آن زمان جوانی هفده ، هجده ساله بودم . ابتدا که در سال 1332 از شهرستان لنگرود با خانواده به تهران آمدیم خیلی به کار تئاتر علاقمند بودم . البته موسیقی هم در خانواده ی ما موروثی بود . پدرم صدای خوبی داشت و زمانی که در شهرستان بودیم آهنگ های خوانندگان آن دوران را می خواند؛ مثل بدیع زاده، طاهر زاده و تاج اصفهانی که آهنگ هایشان در خارج از کشور روی صفحه های مومی ضبط می شد و از گرامافون های بوقی پخش می شد . خلاصه گوشم با نغمات آشنا بود و صدا را هم از پدرم به ارث برده بودم .
ایران دیدار : پدرتان کارمند بود ؟
ـ نه ، پدرم مغازه دار بود . خوانندگی را به صورت آماتور دنبال می کرد و در لنگرود مطرح بود . عصرها که مغازه را تعطیل می کرد با دوستانش به باغ و بوستان می رفت و در آنجا برای دوستان آواز می خواند . بعد از این که به تهران مهاجرت کردیم ، تعدادی تئاتر و فیلم دیدم و به تئاتر علاقمند شدم . چون در شهرستان که دسترسی به تئاتر و سینما ممکن نبود . آن زمان مرکز هنر تهران، در خیابان لاله زار بود . یعنی بهترین سینما ها و بهترین تئاتر ها در خیابان لاله زار بود . دیگر پاتوغ من شده بود لاله زار . جامعه ی باربد ابتدای این خیابان بود . یک بار داشتم از لاله زار رد می شدم ، دیدم در تابلوی آگهی های جامعه ی باربد، اعلامیه ای زده اند که یک سری هنرجو می خواهیم برای کلاس تئاتر . من هم که دنبال چنین فرصتی بودم رفتم و در آزمون ورودی شرکت کردم و پذیرفته شدم . اول بار من مرحوم مهرتاش را موقع نام نویسی دیدم . به من گفت چون به سن قانونی نرسیده ای باید از پدرت رضایت نامه ای بیاوری . من دیدم اگر به پدرم بگویم ممکن است موافقت نکند . یکی دوبار هم گفتم و پدرم جدی نگرفت . چاره ای نبود . بالاخره خودم از طرف پدر رضایت نامه ای نوشتم و امضاء کردم و بردم !
در کلاس استاد مهرتاش حدود هفتاد هنرجو شرکت می کردند . روال کار استاد این گونه بود که از هنرجویانی که خودشان تربیت می کردند در کارهایشان استفاده می کردند . من سه سال، هفته ای دو روز در کلاس های تئاتر جامعه ی باربد شرکت کردم . حدوداً از سال های سی و هشت و نه تا سال های چهل و یک و دو . . خاطرم هست که در آن کلاس ها مرحوم رفیع حالتی به ما فن بیان درس می داد، دکتر ناظر زاده ی کرمانی ادبیات فارسی،مرحوم ولی الله خاکدان که آن زمان دکوراتور جامعه ی باربد بود، درس دکور و آقای علی اصغر ازهدی هم که مدیر داخلی جامعه ی باربد بود به هنرجویان تاریخ تئاتر درس می داد . اما نحوه ی ورود من به عالم موسیقی داستان دیگری دارد . پیش پرده ای بود به نام " گردو فروش " که استاد می خواست در یکی از عید ها در کنار تئاتر اجرا کند . دنبال کسی می گشت که پیش پرده را اجرا کند . آمد سر کلاس و این خواسته را عنوان کرد . من و چند نفر دیگر از بچه های کلاس داوطلب شدیم . ما را آزمایش کردند و من بیش از دوستان مورد قبول واقع شدم .
ایران دیدار : آیا برای اجرای آن پیش پرده الگویی در نظر داشتید ؟ مثلاً پیش پرده خوانی های ِ آقایان عزت الله انتظامی، مجید محسنی یا حمید قنبری ؟
ـ نخیر ، بنده سنم به دیدن کارهای آن ها قد نمی داد . آن ها پیش پرده خوان های سال های قبل بودند . من حتا آن موقع نمی دانستم که این پیش پرده خوان های قدیمی که شما نام بردید در لاله زار می خوانده اند . این قضیه که پیش آمد من علاقمند شدم پیش پرده را اجرا کنم .
ایران دیدار : شعر گردو فروش را چه کسی گفته بود ؟
ـ آقای غلامرضا روحانی که در مجله ی توفیق فکاهی می نوشت و تخلص " اجنه و مجنه " داشت . این پیش پرده در یک تئاتر موزیکال اجرا می شد . استاد مهرتاش از من خواست نقشم که هم بازی بود ، هم آواز تمرین کنم . من به منزل استاد رفتم که در خیابان فرشته بود و هنوز هم به همان شکل باقی است . اتفاقاً عبدالوهاب شهیدی در خانه ی استاد بود . آن زمان آقای شهیدی هنوز در خدمت استاد بود و از جامعه ی باربد نرفته بود . من نیاز داشتم کسی آهنگ را بخواند تا یاد بگیرم چون انطباق با ساز برایم سخت بود. استاد به آقای شهیدی گفت شما بخوان تا ایشان یاد بگیرد . آقای شهیدی با سازش آهنگ را خواند و من بعد از او خواندم . خود عبدالوهاب شهیدی همان موقع در تئاتر ِ خسرو و شیرین که از تئاترهای موزیکال استاد بود، نقشی بر عهده داشت و می خواند . در اجرای عمومی من پیش پرده را اجرا کردم و خیلی مورد توجه قرار گرفت . چون چیز نویی بود که یک نفر با سینی گردو و چراغ زنبوری و آن فرم خواندن و غزل بیات تهرون از وسط تماشاچی بلند شود و برنامه اجرا کند . یادم هست به من یک کاپ هم جایزه دادند
برنامه که تمام شد استاد مهرتاش به من گفت قرار است یک دوره کلاس آواز هم بگذارم ـ چند دوره هم قبلاً برگزار کرده بود ـ بد نیست صبح ها بیایی و استفاده کنی . کلاس آواز رایگان بود و استاد از کسی شهریه نمی گرفت . کلاس تئاتر هم رایگان بود . من در همه ی مصاحبه های تلویزیونی ام هم گفته ام که اگر قرار بود استاد مهرتاش شهریه بگیرد پرداختش برای ما خیلی سخت بود . متاسفانه هیچ کدام از کسانی که با من همدوره بوده اند و برخی خودشان را پرچمدار موسیقی ایرانی می دانند تا امروز نیامده اند بگویند که این کلاس ها رایگان بوده .نیامده اند از مردی که پنجاه سال بار فرهنگی این مملکت را به دوش کشید ، تجلیل کنند . به هر صورت از سال چهل و یک،چهل و دو و از وقتی وارد کلاس آواز شدم خط مشی من عوض شد . یعنی تئاتر در حاشیه قرار گرفت و کار من شد موسیقی .البته موسیقی شغل اول من نبود . من کارمند بانک صادرات بودم که این هم توصیه ی استاد بود . ایشان به من گفت بهتر است شما به یک کار ثابت بپردازی و موسیقی برایت شغل اول نباشد و الان حس می کنم حرفش بسیار حرف درستی بوده . خودش هم در شهرداری مدیر کل تشریفات بود . درست است که بعداً کار اصلی اش تئاتر شد، مثل من که امروز کار اصلی ام شده موسیقی . من حتا هجده ماهی که در سپاه دانش خدمت سربازی می کردم، کلاسم را ترک نکردم . هر جور بود خودم را می رساندم و از دوستان مطالب پیشین را یاد می گرفتم و در کلاس شرکت می کردم . از سال چهل و دو تا سال هزار و سیصد و پنجاه ردیف های آوازی را پیش استاد کار کردم . در این فاصله گروه ما برنامه های متعددی در رادیو و تلویزیون اجرا کرد . برنامه هایی بود که خود استاد می گرفت و از هنرجو ها استفاده می کرد .
:: موضوعات مرتبط:
مطالب موسیقی ,
,
:: برچسبها:
مهرتاش ,
منتشری ,
خواننده ,
موسیقیدان ,
نوازنده ,
آثار ,
فرهنگی ,
,