جلال الدین محمد ، که با القاب خداوندگار ، مولانا ، مولوی در میان پارسی زبانان و بنام رومی در میان اهالی مغرب زمین شهرت یافته ، یکی از بزرگترین متفکران جهان و یکی از شگفتیهای تبار انسانی است . این آتش افروخته در بیشه ی اندیشه ها ، در دو محور تفکر و احساس - که بیش و کم با هم سر سازگاری ندارند - به مرحله ای از تعالی و گستردگی شخصیت رسیده که به دشواری می توان دیگر بزرگان تاریخ ادب و فرهنگ بشری را در کنار او و با او سنجید و هم این جاست نقطه ی معمّایی و پارادوکسیکال حیات و هستی او که در دو جهت متناقض ، در اوج است . او از یک سو ی متفکری بزرگ است و از سوی دیگر دیوانه ای عظیم و شیدا . از یک سوی پیچیده ترین قوانین هستی را به ساده ترین بیانی تصویر می کند از سوی دیگر هیچ قانون و نظمی را در زندگی لا یتغیّر و ثابت نمی شمارد و برای هیچ سنتّی ( در بینش جدالی خویش ) ابدیّت قائل نیست . آنچه در ستایش دریا ، برای کسی که دریا را ندیده باشد ، بنویسیم و بگوئیم ، جز محدود کردن آن بیکران و جز اعتراف به قصور تعبیرات خود کاری نکرده ایم . بهتر همان است که به جای سخن گفتن از او ، هم از او یاری بخواهیم و دست خواننده یا شنونده را بگیریم و به ساحل آن بی آرامِ ناپیدا کران برسانیم تا از رهگذر دیدار و شهود بنگرد و دریا را با همه ی خیزاب ها و نهنگها و کف بر لب آوردن ها و جوش و خروش ها مشاهده کند . اگر چه دریای وجودِ او از آن گونه دریاها نیست که از ساحلش بتوان قیاس ژرفا و پهنا گرفت . چشم باید گوش شود و گوش باید چشم گردد تا مشاهده حالات و لحضاتِ هستی بیکران او به حاصل آید : آینه ام آینه ام ، مرد مقالات نیم - دیده شود حال من ار چشم شود گوشِ شما .
منبع :مقدمه استاد دکتر شفیعی کدکنی بر کتاب دو جلدی غزلیات شمس
:: موضوعات مرتبط:
زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان ,
,
:: برچسبها:
کدکنی ,
شفیعی ,
غزلیات شمس ,
شمس ,
کتاب ,
,