بدرقه
آنانی که رفته اند
هیچ از آواز پرنده ای که در غروب خواند
نگفته اند
آنانی که مانده اند
هیچ آواز نمی خوانند
شاید غروب وقت شمردن قدمهاست
صدای قدمها
رفتنها
و نگاهی که چنان بدرقه ام نمود
که هنوز زخم اندوهش
دلم را می کاود
ومن می روم
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,
:: برچسبها:
دکتر یورد شاهیان ,
دانشگاه ,
استاد ,
تهران ,
تبریز ,
,