مدت ها طول کشید تا بفهمم اشتباه می کنم و چنین نیست .
یک روز صبح در اکتبر 1965 که از دیدن خودم خسته شده بودم مثل هر روز در مقابل ماشین تحریرم نشستم و هجده ماه بعد بلند شدم با نسخه ی کامل تایپ شده ی صد سال تنهایی .
در آن عبور از صحرای برهوت متوجه شدم هیچ چیز زیباتر از این آزادی انفرادی نیست که همیشه فکر می کردم سینما برای من ساخته شده است .جلوی ماشین تحریرم بنشینم و جهان را به میل خودم خلق کنم.
:: موضوعات مرتبط:
شاعران خارجی ونویسندگان وموسیقیدانان ,
,
:: برچسبها:
مارکز ,
گارسیا ,
عشق ,
,
سالهای وباگذشته ,
خاطرات ,
صد سال تنهایی ,
,