شعر "شعري براي زن" از شاعر "مجتبی غفوری"
چشمان خمار
دامن چين دار
موهاي طلايي
ابروان كماني
و..........
اين تصويرِ زن نيست
اين تصور مرديست
كه از زن ساخته است
وآن را هنرمندانه
در شعرش
و تابلوي نقاشي اش
به تصوير مي كشد
قرن ها گذشت
اما هنوز
تو را نشناخته اند
ادبيات پُر است از وصف تو
آنها
از چشمان خمارت بسيار گفتند
اما از قلب مهربانت؟
هرگز.....
از تاب گيسوانت بسيار سرودند
اما از تنهايت؟
هرگز....
و هزاران هرگز ديگر....
چه خودخواهند مردان
آن زمان كه تو را
مصادره به مطلوب مي كنند
اي زن
تو روح عشقي
و
پادشاه وفا
تو مقدس و پاكي
چون مريم
همان كه زهُدانش
كشتگاه نور خدا بود
و رُستنگاه پيمبر
تو تجسم مهري
و بعد از خداوند
سزاوار پرستش
آنگاه كه
مادرمي شوي.
:: موضوعات مرتبط:
شاعران سایت شعرنو ,
,
:: برچسبها:
مجتبی غفوری ,
شعر نو ,
,