در کوچه های شاید
کسی مرا پرسید
در کوچه های شاید
کسی مرا دزدید
من را که من نبودم
باد باکاغذها و کیسه پلاستیکها
به بازی بود
عصر جمعه تعطیل بود
شاید برای باد مهم نبود
گربه ای گیج
دنبال شاید بودن خود بود
دوچرخه سواری دنبال شاید هوای گرم
عصر جمعه شاید هوا سرد
شاید پائیز بود وزرد
بهار بود کوچه بارانی
کسی شاید مرا از من می پرسید.
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,
:: برچسبها:
دکتر اسمائیل یورد شاهیان ,
,